جهادگر شهید اسماعیل جعفری زاده
«ای جهادگران! شما را به خدا قسم می‌دهم که سعی کنید کارهایتان با خلوص نیت توام باشد و همواره در کارهایتان خدا را مدنظر داشته باشید و تقوا پیشه کنید ».


 

نوید شاهد آذربایجان غربی: جهادگر شهید «اسماعیل جعفری زاده» سال1339 در شهرستان خوی دیده به جهان گشود. قبل از پیروزی انقلاب، شبها در مساجد، نگهبانی می داد و در پخش اطلاعیه های حضرت امام خمینی و در تنظیم راهپیمایی های قبل از انقلاب، فعالانه شرکت داشت.  بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در سنگر مدرسه با منافقین و گروهکهای شرق و غرب درگیری مداوم داشت، سپس عازم کردستان شد و با مزدوران به نبرد پرداخت. پس از اخذ دیپلم در جهادسازندگی به فعالیت پرداخت و داوطلبانه جهت خدمت به روستائیان دورافتاده پیرانشهر، عازم آنجا شد. سرانجام در یکم اردیبهشت ماه سال1363، در جزایر مجنون، در حال جاده کشی بر اثر اصابت ترکش توپ مزدوران صدام به آرزوی دیرینه خود، مقام رفیع شهادت نائل و به لقاءا... پیوست.

 

 

شهید «اسماعیل جعفری زاده» فرزند حسین، سوم شهریور سال1339 در شهرستان خوی دیده به جهان گشود. وی سومین فرزند خانواده اش بود. تولدش همراه با مشکلات فراوانی  بود و در همان اوایل کودکی، پدر - سال 1344- پدرش را از دست می دهد و در هفت سالگی ، تحت سرپرستی عمویش قرار می گيرد.

قبل از پیروزی انقلاب، فعالیتهای چشمگیری برای پیروزی انقلاب داشت. روزها به سوخت رسانی برای اهالی محل مشغول بود و شبها پاسداری از مساجد، کوچه و پس کوچه های محل را بر عهده داشت. چون از کودکی طعم تلخ محرومیت را چشیده بود، برای کمک به محرومین، با جان و دل کوشش می کرد و پیوسته برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی می کوشید.

شهید اسماعیل جعفری زاده، مبارزه انقلابی خود را از اواخر سال1356 همراه با امت مسلمان ایران بر علیه رژیم فاسد و جبار پهلوی شروع کرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی،  فعالیتهای چشمگیری داشت. شبها در مساجد، از جمله مسجد حاجی بابا که در سال57 کانون انقلاب بود، نگهبانی می داد و در پخش اطلاعیه های حضرت امام خمینی  و در تنظیم راهپیمایی های قبل از انقلاب، فعالانه شرکت داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در سنگر مدرسه با منافقین و گروهکهای شرق و غرب درگیری مداوم داشت و در عین حال به تحصیل خود نیز ادامه می داد. در زمان تحصیل ایشان بود که مسئله کردستان به وجود آمد. او برای مبارزه با گروهک های دمکرات و کومله عازم کردستان شد و با مزدوران آمریکایی به نبرد پرداخت و پس از چند ماه به خاطر اتمام تحصیل به شهر خود بازگشت و امتحانات خود را با موفقیت کامل پشت سر گذاشت . پس از اخذ دیپلم، با توجه به اینکه خود از کودکی طعم تلخ فقر  را چشیده بود، برای کمک به محرومان و مستضعفان، در جهادسازندگی به فعالیت پرداخت و در آن نهاد داوطلبانه به مدت شش ماه جهت خدمت به روستائیان دورافتاده پیرانشهر، عازم آنجا شد و در حین خدمت به مناطق محروم پیرانشهر در یک تصادف رانندگی به شدت مجروح گردید. پس از بهبودی، به بندر گاوبندی در استان هرمزگان رفت و مدت سه ماه در این مناطق بود.

شهید شخصی باتقوا، متدین و پرکار بود. علاقه زیادی به نماز جمعه و مجالس مذهبی از جمله جلسات دعاهای کمیل، ندبه و توسّل داشت و پیوسته در این جلسات شرکت می کرد. همیشه در آرزوی شهادت بود و همواره می گفت: خوب ها رفتند و ما ماندیم. در آخرین لحظه های عمرش در بیمارستان، یا مهدی گویان به مقام شهادت نائل گردید.

 

 در فرازی از وصیت نامه این شهید آمده است:

 «ای جهادگران! شما را به خدا قسم می‌دهم که سعی کنید کارهایتان با خلوص نیت توام باشد و همواره در کارهایتان خدا را مدنظر داشته باشید و تقوا پیشه کنید .»

سرانجام در یکم اردیبهشت ماه سال1363، در جزایر مجنون، در حال جاده کشی بر اثر اصابت ترکش توپ مزدوران صدام به شدت مجروح و بعد از چند روز بستری در بیمارستان، به آرزوی دیرینه خود، مقام رفیع شهادت نائل و به لقاءا... پیوست.

روحش شاد و یادش گرامی

 

منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده