در گفتگوی اختصاصی نوید شاهد فارس با پدر شهید محمدمهدی فریدونی روایت شد
دوشنبه, ۰۱ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۷
شهید فریدونی نوشته است: بدانید دشمن درصدد ضربه زدن به ولایت فقیه و امام خامنه ای است اگر سستی کنید تعلل ورزید خدا این نعمت را از شما می گیرد و آن را به شکل بدی جایگزین می کند
گفتگوی اختصاصی نوید شاهد فارس ، قدرت اله مرد جبهه جنگ دیروز ، امروز لباس رزم بر تن فرزند می کند و تمام امید و آرزوهایش را در تک پسرش با عشق به  مولایش حسین (ع) معامله می کند . چون مولا ، دل از علی اکبرش می کند تا دلداده اربابش بماند .
محمد مهدی که از کودکی پا به پای پدر قد کشیده بود ، روش و منش زندگی آزاد مردانه را نیز از او آموخته بود. جبهه فرهنگی دانشگاه و مبارزه با جهل و نادانی روح بزرگ او را اقناع نمیکند و بالاخره کرسی تدریس در دانشگاه را رها میکند و برای مبارزه با جور و ظلم به هر کجای این دنیای خاکی حرکت میکند . می رود تا عاشقانه هایی را که آموخته در راه اعتلای اسلام و آزادی همه انسانهای دنیا به عرصه ظهور بگذارد.

نوید شاهد فارس گفت‌ و گویی با پدر شهید مدافع حرم (محمد مهدی فریدونی) انجام داده که تقدیم به خوانندگان نوید شاهد می شود:

شهید مدافع حرمی که در شب 19 رمضان با زبان روزه و تشنه به شهادت رسید / برای دفاع از حرم ؛ نمی خواهم لحظه ای تردید به دلم وارد شود

تولد محمد مهدی:
محمد مهدی در سی ام شهریور سال 1366 در فسا به دنیا آمد. تحصیلاتش را از 7 سالگی در فسا آغاز کرد. او را از کودکی همراه خود به مسجد می بردم تا روح کوچکش با مسجد و هیئت مانوس یابد. محمد 12 ساله که شد به بسیج پیوست و از آن پس تمام اوقات فراغت خود را در مسجد می گذراند.
محرم که می شد لباس سیاه ارباب را تنش می کردم و به هیئت می بردم و در کنار خودم زنجیر می زد و ذکر حسین حسین بر لبانش جاری بود.
پسرم همواره با بچه ها مهربان بود و اخلاق آموزنده ای داشت. یاد دارم در عید نوروز یک سال ، کمی پول پس انداز کرده بودیم. قرار بر این شد که برای محمد کفش بخریم . به بازار رفتیم و به چند مغازه سر زدیم تا آخر محمد کفشش را انتخاب کرد . یک کفش کتانی سفید.

عصر همان روز محمد کفش ها را پوشید و به کوچه رفت تا با بچه های محل بازی کند. چند ساعتی گذشت .پس از بازی با پاهای تاول زده و زخمی به خانه آمد و خبری از کفش های کتانی نبود. علت را جویا شدم . محمد در جواب گفت: امروز با دوستانم فوتبال بازی کردیم و مسابقه دو گذاشتیم. در حین مسابقه من اول می شدم. دیدم بچه ها ناراحت هستند . رو به آنها گفتم: بچه ها کفش من خوب است که اول می شوم .
کفشم را به یکی از دوستانم دادم که همیشه آخر می شد . دوباره مسابقه دادیم و من پا برهنه دویدم و دوستم اول شد . به بچه ها گفتم دیدید که کفشم خوب است و گرنه من خوب نمی توانم بدوم.
به محمد گفتم: خب بابا جون پای خودت را نگاه کن چقدر زخمی شده . گفت: باباعیبی نداره ما با هم دوستیم. او کفش مناسبی نداشت و من در خانه یک کفش دیگری دارم.
محمد تحصیلات ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان را گذراند و به دانشگاه رفت . او در دانشگاه پیام نور فسا لیسانس (زبان انگلیسی) را اخذ کرد و سپس برای ارشد در دانشگاه آزاد شیراز پذیرفته شد.


اعزام به سوریه:

محمد بعد از اتمام تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد، سربازی را در سپاه پاسداران گذراند . پس از آن به سپاه علاقه مند شد و در سال 95 به این نهاد پیوست. در ابتدا در دانشگاه امام حسین (ع) آموزش مقدماتی را به مدت 6 ماه طی نمود و پس از آن دوره های کاربردی و عملیاتی جنگ را سپری کرد و طبق تقسیم بندی صورت پذیرفته و به دلیل تخصص در رشته زبان انگلیسی ، به عنوان مدرس در دانشگاه امام خامنه ای نیروی دریایی سپاه پاسداران ، مشغول فعالیت شد . ولی به خاطر علاقه وافر به خدمت در یگان عملیاتی حضور در سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب (س) ، از فرصت تدریس چشم پوشی نمود و با وجود مخالفت نیروی دریایی سپاه و دانشگاه ، با پافشاری فراوان ، به سپاه قدس پیوست.

شهید مدافع حرمی که در شب 19 رمضان با زبان روزه و تشنه به شهادت رسید / برای دفاع از حرم ؛ نمی خواهم لحظه ای تردید به دلم وارد شود

شهادت خرج می خواهد...
محمد از کودکی بسیار دست و دلباز بود با پول تو جیبی هایش وسایلی می خرید و به نیازمندان محل کمک می کرد. چند وقت پیش تعدادی از دوستانش به منزلمان آمدند و در خاطره ای از محمد برایمان گفتند:
ما با کمک دوستان و خیران مبلغی را جهت کمک به فقرا جمع آوری کرده بودیم . یک شب با تهیه ی بسته های مواد غذایی در حال توزیع در بین خانواده های نیازمندان بودیم. به درب خانه ای رسیدیم که در آن خانواده ای با دو فرزند معلول، پدری بیمار و مادری رنج دیده زندگی می کردند. پس از آنکه بسته ی مواد غذایی را به دست آنها دادیم گفتند: اینها از طرف چه کسی است؟! گفتیم از طرف شهید فریدونی.
با شنیدن نام محمد ، شروع به گریه و زاری کردند بعد از مدتی گریه هق هق کنان گفتند. محمد درهفته چند بار به ما سر می زد با کودکانم بازی می کرد و آنها را استحمام می داد. از وقتی محمد شهید شده ، کارمان زار است. ما خوبی های محمد را فراموش نمی کنیم ... پسرم علی وار زندگی کرد...

و نیز یاد دارم در محرم سال گذشته ، محمد تمام کارها را انجام می داد حتی کیسه ای به دست گرفته بود و زباله ها را جمع می کرد.  دوستانش می گویند شهادت خرج می خواهد و باید خودت را خرج اهل بیت کنی تا...

شهید مدافع حرمی که در شب 19 رمضان با زبان روزه و تشنه به شهادت رسید / برای دفاع از حرم ؛ نمی خواهم لحظه ای تردید به دلم وارد شود

عشق به اهل بیت ؛ محمد مادری بود...

ایام فاطمیه سال 96 بود ، محمد مهدی به منزل خواهرش در تهران رفت. روز شهادت تصمیم می گیرند که به زیارت حضرت سید الکریم عبدالعظیم حسنی بروند . سوار بر خودرو شخصی به سمت حرم حرکت می کنند. در راه نوحه حضرت زهرا را گوش می دهند.
محمد بسیار متین و آرام بود حتی در هیئت محله کسی صدای گریه او را نشنیده بود. ناگاه بغض محمد می شکند وبا صدای بلند گریه می کند...
محمد مادری بود و ارادت خاصی به ساحت حضرت زهرای اطهر(س) داشت.

شهید مدافع حرمی که در شب 19 رمضان با زبان روزه و تشنه به شهادت رسید / برای دفاع از حرم ؛ نمی خواهم لحظه ای تردید به دلم وارد شود

برای دفاع از حرم ؛ نمی خواهم لحظه ای تردید به دلم وارد شود
آیا شما از اعزام محمد مهدی مطلع بودید؟ بله اربعین سال گذشته (96) بود. من عازم کربلا بودم . به شلمچه که رسیدم، زنگ زد و گفت که به سوریه می رود . محمد اصرار داشت که مادر و خواهرانش در جریان این موضوع نباشند. تا لحظه ای تردید بر دلش وارد نشود . او برای اولین بار به سوریه اعزام شد و در عملیات شهر بوکلام شرکت کرد و پس از دو ماه به خانه بازگشت.

سومین و آخرین بار 8 خرداد مصادف با 13 رمضان بود. به محل کارم آمد و از من خداحافظی کرد. گفت بابا من دارم میروم سوریه تا حرم حضرت زینب مصون بماند و اکنون وظیفه ما جوانهاست که حرم را تنها نگذاریم.... شاید دیگر برنگردم .

مرا درآغوش گرفت و خداحافظی کرد. همان لحظه به یاد حضرت علی اکبر حسین افتادم. قدمهایی که بر میداشت و از من دور می شد دلم را می لرزاند. لحظه سختی بود حس می کردم دیگر بر نمی گردد و او را دیگر نمی بینم.
محمد مهدی در عصر 13 خرداد 97 در شب ضربت مولا با زبان روزه و تشنه به شهادت رسید.

شهید مدافع حرمی که در شب 19 رمضان با زبان روزه و تشنه به شهادت رسید / برای دفاع از حرم ؛ نمی خواهم لحظه ای تردید به دلم وارد شود


پیاده روی اربعین
سال 94 محمد مهدی گروهی را جهت پیاده روی اربعین آماده کرد. برای همه یک کیف کوچک خرید تا مدارک و پولها را داخل آن بگذراند . روز موعود فرا رسید و همه به سمت حرم حرکت کردیم. در راه یکی از بچه ها حالش بد شد و به درمانگاه صحرایی رفت . هر کاری می کرد نمی توانست منظور خود را (که چه مشکلی دارد ) به پزشک بفهماند. محمد از راه رسید و شروع کرد به انگلیسی صحبت کردن و مشکل آن فرد را برای پزشک بازگو کرد . یک غروری تمام وجودم را گرفت و با تمام وجود به پسرم افتخار می کردم . پزشک از محمد درخواست کرد تا ساعاتی را در آنجا بماند.
محمد ما را راهی کرد و گفت ستون 1000 منتظر من بمانید تا من بیایم بعد از ساعاتی محمد آمد


پسرم ارادتمند حضرت خامنه ای بود مدام تکرار می کرد که با ولایت بماند تا جامعه در امان باشد. او حتی در وصیت نامه اش خطاب به مردم ایران می نویسد:

به مردم ایران
بدانید دشمن درصدد ضربه زدن به ولایت فقیه و امام خامنه ای است اگر سستی کنید تعلل ورزید خدا این نعمت را از شما می گیرد و آن را به شکل بدی جایگزین می کند . امنیت بالاترین نعمتی است که خدا به مردم ایران داد. (این را سوریه وعراق رفته ها) بهتر درک می کند چرا که در سوریه آزادی بود ، ساحل مدیترانه بود، حجابشان آزاد بود، اما وقتی امنیت از بین رفت و ده هزار نفر از زنانشان در بین تکفیری و داعشی دست به دست شدند، فهمیدند که چه نعمتی را از دست داده اند.


شهید مدافع حرمی که در شب 19 رمضان با زبان روزه و تشنه به شهادت رسید / برای دفاع از حرم ؛ نمی خواهم لحظه ای تردید به دلم وارد شود

پسرم مردانه جنگید!

روز 18 ماه مبارک رمضان، ساعت 5 عصر «محمدمهدی» همراه با یکی از رزمندگان فاطمیون برای اطلاعات شناسایی از مقر دور می شود.
چند کیلومتری که از مقر فاصله میگیرد. داعشی ها ماشین آنها را مورد هدف قرار می دهند. محمد سریع از ماشین دور می شود و به ساختمانی پناه می برد و با بی سیم به بچه ها خبر میدهد.
دوستانش می گویند، با بی سیم با او در ارتباط بودیم. ساختمانی که پناه برده بودند را دیدیم ولی حجم آتش روی ساختمان زیاد بود داعش ساختمان را به توپ 23 به آتش بسته بود . ما نمی توانستیم نزدیک شویم و کاری از دست ما بر نمی آمد تا اینکه به کمک تیپ زینبیون کمی آتش بر سر داعشی ها ریختیم تا حجم آتش ها از ساختمان کمتر شود.
محمد بی سیم زد و گفت من هنوز زنده ام و اگر می توانید کمک کنید . کمی که حجم آتش کمتر شد و هوا نیز تاریکتر شد. چند نفر از دوستانش داوطلبانه وارد ساختمان شدند و توانستند او را پیدا کنند . محمد یک ترکش به پهلویش خورده بود و به خاطر خون ریزی زیاد شهید شده بود.
کمی جلوتر شش جسد از داعشی ها راپیدا کردیم که به وسیله اسلحه ی کلت به هلاکت رسیده بودند . اسلحه ی کلتی که متعلق به محمد مهدی بود.


شهید مدافع حرمی که در شب 19 رمضان با زبان روزه و تشنه به شهادت رسید / برای دفاع از حرم ؛ نمی خواهم لحظه ای تردید به دلم وارد شود

محمدم دیگر بر نمی گردد...
(خبر شهادت) عصر 20 ماه رمضان بود سر سفره افطار نشسته بودیم . دلشوره ی عجیبی داشتم. ناخود آگاه به سمت درب رفتم. در را که باز کردم پسر خواهرم را دیدم که به من گفت: دایی خبر رسیده محمد زخمی شده . ساعت 10 شب بود که از سپاه آمدند و گفتند محمد زخمی شده... آن زمان آگاه شدم که محمدم دیگر بر نمی گردد...

و کلام آخر
محمد تنها پسر خانواده بود و امید داشتم در دوران پیری عصای دستم خواهد شد. خوشحالم که پسرم جانش را در راه اسلام فدا کرده است و اگر من پسرهای بیشتری داشتم باز در راه اعتلای اسلام و راه امام حسین (ع) فدا می کردم .
و اکنون راضی ام به رضای خدا و خوشحالم از اینکه پیکر پسرم آمده و مزارش آرامشگاهی برای من و مادرش است .

شهید مدافع حرمی که در شب 19 رمضان با زبان روزه و تشنه به شهادت رسید / برای دفاع از حرم ؛ نمی خواهم لحظه ای تردید به دلم وارد شود
انتهای گزارش

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۳
جواد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۰۷ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۲
0
0
رسمش نیست رفیق هیئتیت و تنها بزاری
رسمش نیست ......
(محمد شهید)
انسان برا هر چیزی تلاش کنه بدون شک بهش میرسه...
راهت علی وار بود و عاقبتت شهادت
وچه لذتی از این بالاتر که جانت را فدای عمه سادات کنی و در دفاع از حرم به شهادت برسی
رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۲۶ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۳
0
0
محمد هیچوقت فراموشت نمیکنم. شهادتت مبارک
غلامعلی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۹ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۴
0
0
سلام آقا محمد مهدی شما زنده اید وخیلی از ماها ازجمله من گنهکار غرق دنیای فانی هستیم خوشا به سعادت شما که خدا خیلی خوب شما را خرید برای ما جامانده ها هم دعا کن هر لحظه به حال شما غبطه میخورم دوستت دارم برامون دعاکن سلام گرم و ویژه ما را به آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام برسان
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده