وصیتی ناب از شهید عملیات والفجر هشت «محمدرضا آقای دایی دانش پژوه»؛
پدرتان آرزویش این بود که شما مسلمان متعهد مسئول و درس خوان باشید و نسبت به یکدیگر یک تن واحد باشید از قول من به علیرضا بگوئید که پدرت حسین را بعد از خدا به تو سپرده است.
شهید عملیات والفجر8- وصیت شهید محمد رضا آقا دایی دانش پژوه

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید محمد رضا آقادایی دانش پژوه/ دهم تیر 1335، در روستای آراد تابعه شهرستان ری چشم به جهان گشود. پدرش حسین، در شهرداری کارگری می کرد و مادرش نصرت نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت. کارمند وزارت فرهنگ و ارشاد بود. سال 1358 ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و نهم بهمن 1364، با سمت فرمانده گردان در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکرش مدت ها در منطقه ماند و سال 1380، پس از تفحص در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند.

شهید محمدرضا آقادایی دانش پژوه در هجدهم بهمن سال 64 در ساعت دوازده و سی دقیقه ظهر هنگامیکه رادیو دزفول قرآن قبل از اذان را میخواند، وصیت نامه ای نوشته است که در ادامه می خوانید؛

با سلام و درود بر مقدم پاک و معصوم حضرت قائم ارواحنا لمقدمه القداء و با دورد به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با درود به خانواده محترم شهدا و با سلام و بدورد بر پدر و مادر و برادران و خواهرم و همسر گرامیم و فرزندان دلبندم.

امروز دراین مکان مقدس «اردوگاه کرخه» خداوند بزرگ را شاهد میگیرم که در نهایت صحت و سلامت عقل و جان فقط بخاطر دفاع از اسلام و میهن اسلامی و سرکوب متجاوزین بعثی در اینجا جبهه نبرد حق علیه باطل آمده ام تا در کنار دیگر جوانان غیرتمند این دیار خونین با دشمان بجنگیم و یا او را سرکوب کنیم و با خود به لقای خداوند سبحان برسیم زیرا این درسی است که از ائمه معصومین (ع) به خاصه حسین بن علی علیه اسلام آموخته ایم ابر مردی که در تاریخ همتایی ندارد و به تنهایی روشنگر تاریخ و نشان دهنده صراط مستقیم به مجاهدان راه خدا می باشد و دیگر ابرمردان به سالار شهیدان اقتداء کرده اند و باید هم اقتداء کنند.

خانواده محترم، مدتها بود که زیر چکمه های استعمار بودیم زندگی نمی کردیم بلکه مردگانی متحرک بودیم تا به فرمان خدا صاعقه ای رخ داد و انقلاب اسلامی به ثمر رسید که رهبری آن با ابر مردی است از تبار حسین علیه السلام که خود اسوه و الگویی دیگر در تاریخ است دست از او برندارید ، رهرو، مقلد او مطیع او باشید زیرا بدون شک او امام زمان ماست و اطاعت از او واجب و بدون فرمانبرداری از او تمام عبادات باطل و بی ثمر.

"اطیعوا الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم "

و اما خانواده عزیز مرگ حق است و زندگی فانی و سر انجام هر انسانی خواهد مرد و به دیار دیگر خواهد رفت ولی چه سعادتی بهتر از خوب مردن زیرا مرگ انواع گوناگون دارد مثلا در بستر مردن و یا مرگ تصادفی و یا شهادت در راه خدا بدست دشمن که این بهترین نوع مردن میباشد و چه زیباست بحضور پیامبر با لباس و رخسار خونین شرفیاب شدن.

خانواده عزیزم از شما عاجزانه چند تقاضا دارم، انشاءالله که اجبابت کنید البته خود بر این واقفم که مرگ فرزند سخت و محبت پدر و مادر نسبت به فرزند زیاد می باشد این مطلب را خود خوب درک میکنم زیرا که خود نیز دو فرزند دارم که بسیار مورد علاقه اینجانب می باشد اما این مسائل بیشتر از محبت به فرزند اعتبار و ارزش دارد چون مسئله اسلام و حیثیت اسلامیمان مطرح می باشد.

من نمی خواهم بگویم که در مرگ من گریه نکنید زیرا کمال بی انصافی است اما تقاضامندم که آرام و سنگین گریه کنید آن چنان که در خورشان یک انسان مومن است این سفارض را به کلیه خانواده ام از پدر و مادر و برادران و به خصوص همسر و خواهرم دارد، انشاءالله که با لطف و کرم خداوند بزرگ که صبر جزیل به شما عنایت خواهد کرد و با همت والایتان از عهده این تقاضا سربلند بیرون خواهید آمد.

و اما مسئله دیگر که میخواستم توضیح بدهم این بود که:

اگر انسان عمل صالح داشته باشد هر کجا که بمیرد در حوار حضرت حق خواهد بود و برایش فرقی نمی کند که در بهشت زهرا دفن و یا در کنار کانالها و میادین میدن دشمت بمیرد و به محض اینکه روح از جسم خارج میشود اگر فرد صالح باشد در آرامش و اگر فرد فاسق باشد در عذاب قرار میگیرد، این مسئله را برای این طرح کردم که اگر جنازه ام نیامد خود و دیگران را به زحمت نیاندازید.

به کلیه خانواده گرامیم قول میدهم اگر خداوند مرگ مرا به صورت شهادت اجابت نمود و آن طور که در احادیث آمده که شفاعت را در شهادت قرار داده این حقیر همه شما را شفاعت نماید.

در پایان از راه دور بر همه شما سلام می کنم و امیدوارم مرا حلال نمائید و اگر قصوری در وظیفه پدر و فرزند و مادر فرزندی و برادری و همسری و دوستی از من سر زده که مطمئنا سر زده حلال و به دیده اغماض بنگرید. وصیتی دیگر با همسرم دارم و آن اینکه سعی کن فرزندانم را سلحشور بار بیاوری و خوب به آنها بفهمانی پردشان برای چه کشته شد تا درد یتیمی که مایه حسرتشان نباشد.

بلکه وسیله ای باشد برای افتخارشان وقتی که هر دو نفرشان به حدی رسیدند که معنی کلام را فهمیدند به آنها بگوئید پدرتان آرزویش این بود که شما مسلمان متعهد مسئول و درس خوان باشید و نسبت به یکدیگر یک تن واحد باشید از قول من به علیرضا بگوئید که پدرت حسین را بعد از خدا به تو سپرده است و تو بعد از من هم پدر و هم برادر اویی و به آنها بگو که درباره مادرشان بسیار سفارش کده و در پایان با آرزوی زیارت قبر اباعبدالله الحسین علیه السلام و پیروزی نهائی رزمندگان اسلام و سلامتی و طول عمر امام امت و ظهور مهدی (عج) و برپایی حکومت حق بر سراسر گیتی همه شما را به خداوند بزرگ می سپارم و از همه حلالیت می طلبم.

التماس دعا دارم/ حمایت از اسلام و امام را فراموش نکنید. امام امت را دعا کنید.

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده