زندگینامه
محمدرسول دهقان‌نژاد، دوم بهمن ۱۳۲۹، در روستای کمال‌آباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محرم‌علی، کشاورز بود و مادرش نیم‌تاج (فوت۱۳۵۲) نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر بود. سال ۱۳۵۲ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. چهارم اسفند ۱۳۶۲، در طلائیه بر اثر اصابت ترکش به سر و کتف، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.

به گزارش نوید شاهد قزوین:

وصیت نامه شهید محمدرسول دهقان‌نژاد

من می خواهم فقط با خدای خود تنها باشم

خدایا! مرا از بلاى غرور و خودخواهى نجات ده تا حقایق وجود تو را ببینم و جمال زیباى تو را مشاهده کنم.

خدایا! من کوچک و ضعیفم و ناچیز و چون پَرکاه در مقابل طوفان.

خدایا! به من دیده عبرت بین عطا فرما تا بیشتر پى به کوچکى خود ببرم و عظمت و جلال تو را بیشتر احساس کنم.

خدایا! خوش دارم گمنام و تنها به لقاى تو بپیوندم.

خدایا! دردمندم؛ روحم از شدت درد مى‏ سوزد و قلبم مى‏ خروشد؛ احساسم شعله مى‏ کشد و بند بند وجودم به شدت درد کشیده و فریاد مى‏ زند.

تو مرا در بستر مرگ، آسایش بخش. خسته شده ‏ام و دل شکسته، ناامیدم، دیگر این دنیا جاى من نیست، با همه وداع مى‏ کنم و مى‏ خواهم فقط با خداى خود تنها باشم.

خدایا! بسوى تو مى ‏آیم و از آدمیان عالم مى ‏گریزم، تو مرا در جوار رحمتت سکنى ده. ذهنم دیگر یارى فکر کردن ندارد؛ ولى با وجود این وصیت نامه ام را مى ‏نویسم.

کسانى که این نوشته را مى‏ خوانند یا مى ‏شنوند بدانند، من آگاهانه راه شهادت را برگزیده و به آن افتخار مى‏ کنم؛ افتخار مى‏ کنم که از پاسداران اسلام هستم و در التزام رکاب فرزند زهرا(س)، جان ناقابل خود را فدا و از مکتبم دفاع مى‏ کنم.

پیام من به تمامى کسانى که صدایم را مى‏ شوند این است: امام عزیز را تنها نگذارید.

این روح خدا را یارى کنید؛ امامى که در مقابل ابرقدرت ها می ایستد و در مقابل خانواده شهدا مى‏ گرید و دست و بازوى رزمندگان را مى ‏بوسد.

رهبرى که پدر یتیمان است و بحق نایب امام زمان(عج) بوده و حسین زمان است.

در خاتمه از پدر و برادران و خواهرانم و هم چنین کلیه فامیل ها، دوست، آشنا و همکارانم حلالیت طلبیده و می خواهم -اگر سعادت یارى کرد و شهید شدم- مرا ببخشند.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده