وصیت نامه
اکبر نجفی، یکم تیر ۱۳۴۷، در روستای شیرازک از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش جانعلی، کارگر صنایع دفاع بود و مادرش زهرا نام داشت. دانش‌آموز دوم متوسطه در رشته انسانی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۶، در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای شهر زادگاهش به خاک سپرده شد.

به گزارش نوید شاهد قزوین:

وصیت نامه شهید اکبر نجفی

همیشه با خدا باشید، خدا با صالحین است

پس از حمد و سپاس پروردگار مَنّان که جنگ اسلام را علیه کفر بهانه قرار داد تا لطف و رحمت خویش را -به سوی بندگانی که ایمان به روز رستاخیز دارند و با شور و عشق در راه او جهاد می کنند- نازل نماید.

به پیشگاه اولیا و انبیا -که از طرف خداوند برای انسان فرستاده شدند تا انسان را از منجلاب بدبختی به روشنایی و خوشی آخرت برسانند- سلام می رسانم.

در این جا دو راه وجود دارد و انسان باید یکی از آن ها را انتخاب کند که هر دو به یک جا ختم می شود: «مرگ»؛ یعنی آخر کارِ همه به سوی خداست و کسی که در راه خدا گام بردارد و از همه ی هستی خود بگذرد، حتماً بداند که پاداش آخرت، یعنی بهشت را خداوند نصیب او خواهد کرد و کسی که در راه دوم، یعنی راه شیطان قدم بردارد، بداند که سرنوشت بدی در انتظار اوست.

اول از مادرم شروع می کنم که زحمت زیادی برای من کشیده است؛ مادر جان! مرا حلال کن... به خدا خجالت می کشم! مادر جان! مرا حلال کن؛ چون دلم می خواهد شب اول قبر، فشار قبر بر من آسان شود.

پدر جان! مرا ببخش که در آن وضع نتوانستم دِیْن جوانی ام را به شما ادا کنم؛ مرا حلال کن و بدان که جوان خود را در راه خدا فرستادی و خوشحال باش که من در راه خدا شهید شدم و راضی نباش که مردم شما را از راه خدا به راه کج بکشانند؛ مرا حلال کن که -ان شاء الله- اجر بزرگی نصیب تان خواهد شد.

برادرانم! از شما طلب حلالیت می کنم و از شما می خواهم همیشه با انجام کارهای خوب، سربلند و همیشه با خدا باشید، که خداوند با صالحین است.

خواهرم! از شما می خواهم همان طور که تاکنون حجاب خود را حفظ کردی، برای همیشه آن را حفظ کن که نشانه ی انسانیت زن، همان حجاب اسلامی است.

...و در آخر از دوستانم -که در طول زندگی با آن ها بودم- طلب حلالیت می کنم و از آن ها می خواهم همیشه راه حسین(ع) و راه خدا را پیش گیرند و تمام کارهای خود را در این راه و برای خدا انجام دهند و همیشه توکل به خدا کنند که خداوند یار و یاور مسلمین جهان است.

...و از امت شهیدپرور اسلام می خواهم این تحفه ی ناقابل را از خانواده ی عزیزم قبول نمایند و بدانند که جان من هیچ ارزشی در مقابل زنده ماندن اسلام ندارد. نمازهای تان از یاد نرود!

  اکبر نجفی 1365/9/25 ؛ ساعت ۴ بعدازظهر رو ز۳ شنبه ساحل اروند رود؛ لشکر۸ نجف اشرف

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.




برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده