شهید صنعتکار آمد بالای سرم. آهسته بیدارم کرد و گفت: اینجا سنگر کمین است پسر! گشتی‌های عراق، هر لحظه امکان بریدن سرت را دارند...
اینجا سنگر کمین است پسر!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید حجت‌الله صنعتکار آهنگری‌فرد، ششم اسفند ۱۳۳۹ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش عزت‌الله و مادرش ثریاخانم نام داشت، تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، بیست و چهارم اسفند ۱۳۶۳ با سمت فرمانده ‌گروهان در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
علی ضیائی‌پور، همرزم شهید حجت‌الله صنعتکار آهنگری‌فرد:
یک شب در منطقه پاسگاه زید، من در پست نگهبانی خوابیده بودم. شهید صنعتکار آمد بالای سرم. آهسته بیدارم کرد و گفت: اینجا سنگر کمین است پسر! گشتی‌های عراق، هر لحظه امکان بریدن سرت را دارند.
ایشان، آن شب برای من از شهدا و رزمنده‌ها صحبت کرد، آن زمان، من حدودا 15 سال داشتم و از او حرف‌هایی شنیدم که تاکنون نشنیده بودم.
علی‌ قلی‌پور، همرزم شهید حجت‌الله صنعتکار آهنگری‌فرد:
داخل سنگرها، موش و مار به وفور وجود داشت. شهید صنعتکار چوب پهنی درست کرده بود و موشهای بزرگ و کوچک را گرفته، دمشان را به چوب منگنه کرده بود و اینها را مدام توی خط می‌چرخاند و می‌گفت: موش فلان، سر دسته فلان، به دلیل مشکل بوجود آوردن در سنگر فلان، اعدام!
یکی، یکی اسم موشها را می‌گفت و توی خط در سطح سنگرها می‌چرخاند و به همه نشان می‌د‌اد. همه از سنگرها بیرون می‌آمدند و موشها را می‌دیدند با این کار حجت، شادی و خنده‌ای در بچه‌ها بوجود می‌آمد که قابل وصف نبود.
منبع: کتاب بی‌قرار(خاطره‌هایی از سردار شهید حجت‌الله صنعتکار)
مادر شهید

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده