پسر شهید «مرادعلی گودرزوندچگینی» می‌گوید: نیمه‌های شب بود که پدرم به خوابم آمد و لگد محکمی به پهلویم زد که هنوز گاهی دردش را احساس می‌کنم و گفت:... ادامه این خاطره جذاب را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
پدرم به خوابم آمد و لگد محکمی به پهلویم زد
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید مرادعلی گودرزوندچگینی، سال ۱۳۰۵ در روستای شاه‌حانی از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد، پدرش حسن و مادرش سکینه نام داشت تا پایان دوره راهنمایی درس خواند، سال ۱۳۳۳ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد.
این شهید بزرگوار از سوی جهادسازندگی در جبهه حضور یافت، بیست و سوم بهمن ۱۳۶۴ با سمت راننده در اروندرود بر اثر موج انفجار و اصابت ترکش به دست و پا شهید شد و مزار او در گلزار شهدای شهر لوشان تابعه شهر رودبار واقع است.
بیژن گودرزوندچگینی پسر شهید مرادعلی گودرزوندچگینی:
یک روز به مراسم چهلمین روز شهادت پدرم مانده بود، بستگان از جاهای مختلف برای حضور در مراسم به منزل ما آمده بودند و خواهرم که در رشت ساکن بود نیز می‌خواست خودش را به این مراسم برساند.
بر اثر شدت برف، راه بسته شده بود و ما هم شب به خیال اینکه آنها نمی‌آیند، منتظرشان نماندیم و خوابیدیم. نیمه‌های شب بود که پدرم به خوابم آمد و لگد محکمی به پهلویم زد که هنوز گاهی دردش را احساس می‌کنم و گفت: از خواب بیدار شو، خواهرت و همسرش و فرزندانش پشت در از سرما می‌لرزند و تو خوابیده‌ای.
من از ترس، به محض اینکه از خواب بیدار شدم، صدای زنگ را شنیدم و همین که در را باز کردم دیدم آنها پشت در هستند و از شدت سرما می‌لرزند.
با دیدن این صحنه شوکه شده بودم، به طوری که یادم رفت آنها را به داخل منزل تعارف کنم که خواهرم گفت: چرا ماتت برده؟ اجازه بده که ما بیاییم داخل منزل، خیلی سردمان است.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
مادر شهید

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده