روزها می‌گذشت و من می‌دیدم که او هر روز رنگ‌پریده‌تر و ضعیف‌تر می‌شود، در توزیع غذایش دقت کردم، دیدم هر وعده که به بچه‌ها غذا می‌دهد، بلافاصله... ادامه این خاطره از شهید «محمدصادق زرآبادی‌پور» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
غذا و عبادت
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید محمدصادق زرآبادی‌پور، دوم شهریور ۱۳۳۱ در روستای التین‌کش از توابع شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش مقصود (فوت۱۳۵۰) و مادرش فاطمه نام داشت، تا پایان دوره ابتدایی درس خواند، کارگر کارخانه نخ‌ریسی بود، سال ۱۳۵۶ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، سوم تیر ۱۳۶۶ در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به کمر شهید شد، مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش قرار دارد و برادرش باقر نیز به شهادت رسیده است.

خاطره ای از زبان سلیمان رشوند همرزم شهید محمدصادق زرآبادی‌پور

در «سردشت» که بودیم به علت مرزی بودن این شهر، از یک طرف عراقی‌ها و از سوی دیگر کُردهای «دموکرات» در داخل شهر مانع از رسیدن غذای گرم به بچه‌ها می‌شدند.
سختی و گرسنگی امان بچه رزمند‌ها را بُریده بود. آن روزها شهید زرآبادی مسئول توزیع غذا یعنی نان خشک و آب به بچه‌ها بود.
روزها می‌گذشت و من می‌دیدم که او هر روز رنگ‌پریده‌تر و ضعیف‌تر می‌شود، در توزیع غذایش دقت کردم، دیدم هر وعده که به بچه‌ها غذا می‌دهد، بلافاصله به سراغ نماز رفته و مشغول خواندن نماز می‌شود. بدون اینکه خود غذایی بخورد.
بعدها متوجه شدم که او به دلیل کمبود غذا چندین روز غذایی اصلاً نخورده بود و به خاطر اینکه بچه‌ها متوجه و حساس نشوند بلافاصله بعد از توزیع غذا به عبادت مشغول می‌شد.
منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی خط سرخ


مادر شهید


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده