«گفتم: نرو، صبر کن برادرت بیاید بعد تو برو. گفت: نه باید بروم، مگر تو دوست داری که من اینجا بمانم و مثل بعضی از افراد لاابالی شوم؟ ...» ادامه این خاطره را از زبان مادر شهید «علی‌اکبر سلیمی‌توپ‌قرا» در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

با شهادتم مدال افتخار بر روی سینه می‌زنید!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید علی‌اکبر سلیمی‌توپ‌قرا، پانزدهم تیر ۱۳۴۸ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش قربانعلی (فوت۱۳۵۲) و مادرش طاهره نام داشت و تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت، سوم مرداد ۱۳۶۷ در تنگه‌دیزه قصرشیرین توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به کمر و سر شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

با شهادتم مدال افتخار بر روی سینه می‌زنید!

طاهره قلعه مادر شهید علی‌اکبر سلیمی‌توپ‌قرا:
علی‌اکبر که می‌خواست به جبهه برود هنوز برادرش علی‌اصغر جبهه بود. گفتم: نرو، صبر کن برادرت بیاید بعد تو برو. گفت: نه باید بروم، مگر تو دوست داری که من اینجا بمانم و مثل بعضی از افراد لاابالی شوم؟ من اگر بروم جبهه و شهید شوم، شما مدال افتخار بر روی سینه خود می‌زنید!.

هیچ وقت از این حرف‌ها نمی‌زد اما آن روز کاملا عوض شده بود و حرف‌هایی می‌زد که همه‌ آنها برایم تازگی داشت. خلاصه به هر مشکلی که بود رضایت مرا گرفت.

آن روز همه افراد خانه دور هم جمع شدند و شام را با هم خوردیم. اما انگار آن شب، شب خوابیدن من نبود، مدام دل نگرانی داشتم، راستش می‌ترسیدم اما چه کنم که دیگر اجازه داده بودم.

فردای آن روز، آب و قرآن را آوردم و او را بدرقه کردم. گفتم: من برای تو هم پدر بودم و هم مادر، ته دلم یه جوری است و اما راضی‌ام به رضای خدا.

این را که گفتم او رفت و مثل ماهی از دستانم لیز خورد و افتاد. هنوز چشمم به در بود که هفت روز بعد یعنی روز عید قربان خبر شهادتش را آوردند.

منبع: کتاب آخرین وداع(آخرین وداع مادران شهدا با فرزندانشان)

مادر شهید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده