شهید "عباس پوربهاء‌الديني زرندي":
نوید شاهد – مادرم! دوست دارم همچون زینب مقاوم و در مقابل مصیبت‌ها، صبر به خرج بدهی و یار خواهر باشی که او هم جوانی را تقدیم انقلاب اسلامی نمود. مادر تو را دوست دارم و بدون تو وارد بهشت نخواهم شد.
به گزارش نوید شاهد کرمان، شهید عباس پوربهاء‌الدينی زرندی يكم تير 1343، در شهرستان زرند متولد شد. وی تا پايان مقطع متوسطه تحصيل كرد و ديپلم راه و ساختمان گرفت. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت و سرانجام در پنجم ‌ارديبهشت 1366، در بانه بر اثر اصابت تركش شهيد شد.

همچون زینب(س) در برابر مصیبت ها صبور باشید
در ادامه بخش‌هایی از وصیت‌نامه شهید "عباس پوربهاء‌الديني زرندي" را می‌خوانیم:

مشتاق دیدار خالق خود هستم
خدایا! مرا به آنچه که بر زبان آوردم و بر این کاغذ نوشتم مومن بدار و کمکم کن تا در مقابل ناملایمات زندگی به یاد تو باشم و در شادی شکرگزار نعمات فراوان تو باشم. خدایا! خداوندا! این بندۀ گناهکار و معصیّت‌کار را ببخش و قلم عفو بر اعمال زشت و ناپسندم بکش. از این که چشم‌هایم، گوش‌هایم، زبانم و تمام اعضای بدنم را که برای پرستیدن تو لایق بوده به راه بد کشاندم و خدایا! مرا از شرّ هوای نفس که چون یک حیوان وحشی بر ایمانم می‌تازد، نگاه دار.

خداوندا مرا کمک کن که سخنانم در راه ثنا و ستایش تو باشد. خدای‌ من، چگونه به تو فکرکنم در حالی که سر تا پای معصیت و گناهم. خدایا، مرا ببخش که این چنین با تو با این زبان گنهکار سخن می‌گویم. خدایا، من شهادت می‌دهم که تو بهترین، والاترین و لایق‌ترین هستی که بندگانت تو را بپرستند. تو از ما بی‌نیازی و ما به تو نیازمندیم. تو خالقی و ما مخلوق. خدایا، گناهان ما را ببخش و با رحمتت با ما رفتار کن نه با عدالتت، چون تو بهترین عادل هستی و ما گنهکار، پس ما را ببخش و با رحم و رحمانیتت با ما رفتار کن چون تو بهترین بخشنده در هر دو جهانی. پس خدایا! قبولم کن و مرا به سوی خود بخوان که مشتاق دیدار خالق خود هستم.

جبهه‌ها را مقدّس بشمارید
از خانوادۀ محترمم می‌خواهم که از دوستان و آشنایان که حقی بر گردن انقلاب ندارند و همیشه، سنگ جلوی چرخ انقلاب بوده‌اند خواهش می‌کنم در مراسم من شرکت نکنند مگر این که از اعمال زشت خود دست بردارند و در مقابل خداوند توبه کنند و جبهه‌ها را مقدّس بشمارند و خود نیز رو به جبهه‌ها بیاورند که خدا در جبهه‌ها است.

پدر جان اگر من در کودکی موجب ناراحتی‌تان را فراهم کردم و در بزرگی جز سختی برای شما به ارمغان نیاوردم، حالا که این دنیای پر زرق و برق از جلوی چشمان من رخت بربست، هم اکنون دنیای آینده را بهتر از گذشته می‌توانم ببینم و لمس کنم. پدر جان، از دوری من به خود ناراحتی راه ندهید و خوشحال باشید که عزیزتان به عزیزان اباعبدالله می‌پیوندد.

بدون مادرم وارد بهشت نمی شوم
سلام من و سلام تمام شهدای اسلام بر بزرگ‌ترین زن تاریخ، فاطمه (س) و دختر قهرمان و دلیرش حضرت زینب (س) که پس از شهادت حسین (ع) وظیفۀ سنگین ادامۀ نهضت، به دوش او بود و الحق که توانست کشتی را در دریای متلاطم به ساحل نجات رساند و این رسالت را به دوش شما گذاشته است. دوست دارم همچون زینب مقاوم و در مقابل مصیبت‌ها، صبر به خرج بدهی و یار خواهر باشی که او  هم جوانی را تقدیم انقلاب اسلامی نمود. مادر! تو را دوست دارم و بدون تو وارد بهشت نخواهم شد. 

پایان پیام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده