سربازی تا آخرین نفس؛ روایتی از دلاوری تا شهادت

سربازی تا آخرین نفس؛ روایتی از دلاوری تا شهادت

در دل روستایی کوچک، کودکی چشم به جهان گشود که بعدها، با قلبی سرشار از ایمان و دلی لبریز از عشق به میهن، راهی بزرگ را برگزید. شهید سرهنگ ابوالقاسم خداقلی، افسر مؤمن و فداکاری بود که در روزهای آتش و خون، نه‌تنها سلاح در دست گرفت، بلکه با ایمان راسخ خود در برابر دشمنان ایستاد و سرانجام، در سکوت سحرگاهی غریب، به دست دشمنان وطن، به پرواز درآمد. پیکرش در خاک آرام گرفت، اما نامش در دل‌ها جاودانه شد.
روایتی از جنگ در جنوب و غرب؛ از والفجر ۸ تا درگیری با منافقین در مهاباد

روایتی از جنگ در جنوب و غرب؛ از والفجر ۸ تا درگیری با منافقین در مهاباد

جانباز "اصغر خداشناس"، از رزمندگان دوران دفاع مقدس، در سال ۱۳۶۴ پس از چند بار تلاش بالاخره از پایگاه ابوذر تهران به جبهه اعزام شد. با شروع عملیات والفجر ۸ وارد اهواز شد و پس از آن به مریوان، تکاب و مهاباد رفت تا با منافقین مقابله کند. او از لحظاتی می‌گوید که فاصله‌اش با کمین دشمن فقط چند قدم بود، اما بی‌تجربگی جوانی جای ترس را گرفته بود. روایت او، تصویر زنده‌ای است از شور نوجوانی در دل خطر و ایستادگی در برابر دشمنان وطن.
کلاس درس را رها کرد تا به جبهه برود؛ روایتی از نوجوانی در مسیر دفاع از وطن

کلاس درس را رها کرد تا به جبهه برود؛ روایتی از نوجوانی در مسیر دفاع از وطن

جانباز "محمد چرلو"، متولد ۱۳۴۹ و ساکن ساوه، زمانی که تنها ۱۴ سال داشت، بی‌اطلاع خانواده‌اش شناسنامه‌اش را دستکاری کرد تا بتواند به جبهه اعزام شود. او که در کلاس اول راهنمایی درس می‌خواند، مدرسه را رها کرد تا برای دفاع از دین، ناموس و کشورش سلاح به دست بگیرد. از آموزش در پادگان حمزه تهران تا اعزام به جنوب، او بخشی از جوانان روستای علیشار بود؛ روستایی که با تقدیم شهدای فراوان، نقش پررنگی در تاریخ انقلاب اسلامی دارد.
وقتی پدر خانواده داوطلبانه دوباره به جبهه برگشت؛ روایتی از غیرت و مسئولیت در دل جنگ

وقتی پدر خانواده داوطلبانه دوباره به جبهه برگشت؛ روایتی از غیرت و مسئولیت در دل جنگ

جانباز "علی فتحی"، فرزند باقر، پس از ده ماه حضور در جبهه‌های غرب کشور، پایان خدمت سربازی را با آغاز زندگی مشترک پیوند زد. اما در سال ۱۳۶۷، با وجود مسئولیت تأمین خانواده در سرمای زمستان و مشکلات معیشتی، تصمیم گرفت داوطلبانه دوباره به جبهه برگردد. او که پدر دو فرزند بود، رفتنش را بی‌سر و صدا از خانه آغاز کرد و در صف اعزام کنار بسیجی‌ها ایستاد؛ روایتی از وفاداری به وطن، حتی وقتی جبهه و خانه هر دو چشم‌انتظار بودند.
از کوچه‌های انقلاب تا جبهه‌های جنگ؛ روایت یک بسیجی خادم مردم و انقلاب

از کوچه‌های انقلاب تا جبهه‌های جنگ؛ روایت یک بسیجی خادم مردم و انقلاب

احد غنی، جانباز ۲۵ درصد دفاع مقدس، از روزهایی می‌گوید که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی همراه پدرش در خیابان‌های ساوه و روستایشان علیه رژیم شاه تظاهرات می‌کردند. نوجوانی‌اش با شعار و گشت‌زنی‌های شبانه گذشت و پس از انقلاب، لباس بسیجی به تن کرد تا خادم مردم و انقلاب باشد؛ روایتی از مسیری که از کوچه‌های مبارزه آغاز شد و تا سنگرهای دفاع از وطن ادامه یافت.
تصاویر رزمندگان استان مرکزی / سری 409

تصاویر رزمندگان استان مرکزی / سری 409

نوید شاهد استان مرکزی در راستای حفظ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، تصمیم به انتشار تصاویر رزمندگان نموده که از سال 94 به صورت سری در حال انتشار است. شما را به دیدن این تصاویر دعوت می‌کنیم.