وصیت نامه شهید ابوالفضل سعیدی
متن وصيت نامه شهيد ابوالفضل سعيدى
بسم ا... الرحمن الرحيم
پدر و مادر، برادران و اى
هموطنان مسلمان ايران! من در شرايطى اين نامه را می نويسم كه
قرار است چند ساعت ديگر به خط اول جبهه اعزام گردم. من با رضايت قلبى و آرامش خاطر
وارد اين دانشگاه مىشوم. دانشگاهى كه مكتبش، شهادت و معلمش، حسين (ع) می باشد.
اينجانب ابوالفضل سعيدى، فرزند موسى، كه خود يك روستازاده هستم، می خواهم اگر خداوند
يارى كند، و خواستهام مستجاب گردد، كاغذ سپيدى را سياه نموده تا پيامى - كه
راهگشا باشد،
- براى دوستان بخصوص ، هموطنانم داشته باشم، كه امام عزيزمان مىفرمايند: «مكتبى
كه
شهادت دارد اسارت ندارد».
«ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل ا... امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»: «سوره آل عمران»
منطق، منطق صدر اسلام است. چه
بكشيد و يا كشته شويد به بهشت مىرويد. اين منطق،
شكست نداشته، خداى تبارك و تعالى هم فرصت شهادت در راهش را به ما داده است. شهيد،
قلب تاريخ است، همچنان كه قلب به اندامهاى خشك بدن حيات و زندگى و شادابى مىبخشد،
شهيد هم به جامعهاى كه به مرگ تدريجى گرفتار شده و مسئوليت را از ياد برده،
اعتقاد به
انسانيت را از ياد برده؛ روح، حيات، جنبش مىبخشد. معجزه، ديگر شهيد، دگرگون كردن
ايمان در نسل جديد است. شهيد هميشه، شاهد و ناظر است.
«لن تنالوا البّر حتى تنفقوا مما تحبّون و ما تُنفقوا من شىء فان اللّه به عليم»:آلعمران،آيه92»
«ترجمه: شما هرگز به مقام
نيكوكاران و خاصان خدا نخواهيد رسيد، مگر آنكه از آنچه
دوست دارید و بسيار محبوب است در راه خدا انفاق كنيد. محققا خدا بر آن آگاه است»:«
سوره آل عمران آيه 91»
اى صاحب اختيار مؤمنان، اى
نهايت آرزوى عارفان، اى فريادرس فرياد خواهان، اى
محبوب دلهاى راستگويان و اى خداى جهانيان! گواه باش، در اين دنيا به ظاهر در
تنهايى
هستم، ولى تو را كه بهترين دولتها، آمالها و عشقها هستى يافتم . پس شاهد باش از
تمامى
ماديات دنيا بريده و به تو پيوستهام. خدايا! به عشق تو حركت كرده و فقط پيوستن تو
را آرزو
دارم. خدايا! من خواهان شهادتم نه به اين معنى كه از زندگى خسته شدهام؛ خير، بلكه
مىخواهم گناهانى كه انجام دادهام به وسيله رنج كشيدن در راه تو و ريختن خونم به
خاطر تو پاک گردد. می خواهم شهید شوم تا اگر زنده بودنم موجب رشد دیگران نشد خونم
بتواند این موضوع را جبران کند و درخت انقلاب اسلامی را آبیاری نماید.
می خواهم شهید شوم تا خونم به علی (ع) و حسین (ع) گواهی شود که رهرو ایشان بودم. و به فرمان امام زمان خود، خمينى عزيز و روح و جانم، لبيك گفته باشم.
اى بهترين يارها، دوستها و
عشقها! مرا درياب، من جوانى گنهكار و غافل هستم، از ديار
عاشقان خسته مىآيم كه شايد مرا بپذيرى. اى معشوقم! مرا فراخوان كه ديگر نمىتوانم
صبر
كنم، چه سخت است آنگاه كه بين دو دوست صميمى جدايى مىافتد، چه سخت است آنگاه كه
رهرو به مقصودش نمىرسد. پس خدايا! اين سختيها را از دوش من بردار.
اما چند نكته با پدر مهربانم
كه عاجز و ناتوانم وصف مهربانىها و محبتها و عطوفتها و
زحمات شما را بازگو كنم. فقط از شما مىخواهم گرچه فرزندى لايق و شايستهاى براى
شما
نبودم، و زنده بودنم براى شما جز زحمت حاصلى داشت، اميدوارم شهادتم بتواند مرهم و
آرامشى باشد. از خدا برايم طلب عفو و بخشش نماييد؛ برايم گريه نكنيد؛ تنها آرزويم
اينكه هر
وقت راه كربلا باز شد و شما به زيارت رفتيد، عكس مرا داخل حرم آقا انداخته بگوييد
خيلى
دوست داشت با پاى خودش به پابوس بيايد اما نتوانست...
و شما اى مادر! همچون زينب
(س) در شهادتم شجاع باش و رسالت خود را در قبال
مسئوليتى كه دارى، به نحو احسن انجام بده، زينب وار، چنان محكم و استوار بايست و
صبر و
بردبارى داشته باش تا چون خارى در چشم منافقان باشى.
اما شما برادرم، جواد! در
سنگر علم و مدرسهات بكوش و درس را هدف والاى اسلامى
قرار بده، چون امروز اسلام به جوانانى كه بتوانند به وسيله علم و نيروى اخلاق خود
دست به
ابتكار بزنند، نياز مبرم دارد. امروز صدور انقلاب احتياج به فرهنگ غنى اسلام دارد.
پس بر
تمام دانش آموزان عزيز است كه در همه زمينههاى اسلامى رشد كنند، چون امروز دنياى
مستضعفين توانمنديش به شما و انقلاب اسلامى ايران است، بر شماست كه با رسالت
انسانى
خود، اين انقلاب عظيم اسلامى را در تمامى ابعادش با تبليغات علمى و تئورى و عملى
به
جهان صادر نماييد. و اما اى خواهران دينى و هموطنان عزيز! بهترين و برندهترين
سلاح شما،
ايمان و حفظ حجاب است، با حجاب كامل و معنويت خاصى كه اسلام براى شما قايل شده
است، مشت محكمى بر دهان دشمنان اسلام و قرآن بزنيد. ولى مطلب اصلىام را هنوز
نگفتهام:
گوش به فرمان امام باشيد و امام را تنها نگذاريد. امام وارث حسين (ع) است، امام،
ملكوت
است، امام، امام، امام را يارى كنيد. به اميد پيروزى رزمندگان اسلام به فرماندهى
قائد اعظم
نور چشم عاشقان ، خون در رگ ياران ، خمينى بت شكن تاريخ. وچند سرودهاى كه براى شما
مىنويسم.
در مسلخ عشق جز نكو را نكشند
روبه صفتان زشت رو را نكشند
گر عاشق صادقى ز مردن مهراس
مردار بود هر آنكه او را نكشند
* * * *
آن كس كه تو را شناخت جان را چه كند
فرزند و عيال و خان و مان را چه كند
ديوانه كنى هر دو جهانش بخشى
ديوانه تو هر دو جهان را چه كند
* * * *
جوانان همه عالم اگر گردند قربانى
بدانيد كه به يك موى على اكبر نمىارزد
در منطق دين ستمگرى محكوم است
جمهورى ما مدافع مظلوم است
اى امت قهرمان! بدان، خط امام خط چهارده معصوم است
نشر و ترويج قوانين خدا، هدف نهضت روحاله است.
والسلام عليكم و رحمهاله و بركاته: ابوالفضل سعيدى 21/1/62.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین