روز آزمون ممتاز، در آزمون بزرگتری پذیرفته شد
روز آزمون ممتاز، در آزمون بزرگتری پذیرفته شد.
قبلاً بارها استاد محصص را در برنامه های مختلف هنری دیده بودم و این بار افتخار میزبانی وی برای گفت و گو در مورد شاگرد برترشان را داشتم.
تماس که گرفتم با وجود مشغله ی زیاد وقتی نام شهید پاو را شنیدند بدون درنگ قرار را پذیرفتند.
وارد دفتر که شدند و چشمشان به آثار شهید پاو خورد ، به یاد اولین سرمشق هایی که به او داده بودند افتاد و دیدم که آرام آرام اشک از چشمانشان جاری شد و زمزمه می کرد: جعفر بسیار تشنه ی یادگیری بود و من علاوه بر سرمشق هنری، سرمشق زندگی نیز به او می دادم.
* استاد شما چگونه با شهید پاو آشنا شدید؟
آن زمان من در پاساژ مرکزی قزوین کلاس خصوصی خوشنویسی داشتم. برای اولین بار جعفر را آنجا از پشت شیشه دیدم . من مشغول سرمشق دادن بودم و او از بیرون به کلاس نگاه می کرد. در را باز کردم و پرسیدم : کاری دارید؟
گفت: من به خوشنویسی علاقمندم. می توانم به کلاس شما بیایم؟
گفتم: این رشته ره دراز دارد و استقامت می خواهد.
گفت: اگر اجازه دهید می خواهم خوشنویسی را از شما یاد بگیرم.
قلم و دوات در اختیارش قرار دادم تا بنویسد، کاملاً مبتدی و تعلیم ندیده بود، ولی احساس کردم استعداد زیادی دارد و گفتم شما که علاقمندید شرایط کلاس را بسنجید و شهریه را فراموش کنید.
* اولین سرمشقی که به او دادید چه بود؟
- " ادب ، آداب دارد" و " هنر برتر از گوهر آمد پدید" هم دومین آنها بود.
* از جلسه ی اول حضور شهید پاو در کلاس چیزی به خاطر دارید؟
- اولین جلسه زودتر از من به کلاس آمده و پشت در ایستاده بود. قلم و مرکب و دفتری را هم که از فروشگاه انجمن خریداری کرده بود در دست داشت.
وارد کلاس که شدیم سرمشق هایش را نشان داد. دو صفحه پر نوشته بود " ادب آداب دارد".
* کدام ویژگی اخلاقی او مورد تحسین شما بود؟
- او هم هنرمند بود و هم معرفت هنری را درک کرده بود. در مقابل استادان بسیار با خضوع، خشوع و مودبانه رفتار می کرد تا آنجا که تا اجازه ی نشستن نمی دادی نمی نشست.
* چه تصویری از شهید پاو در ذهنتان هست؟
- قیافه ای محجوب و مودب با موهایی فر.
* شهید پاو در چه مرحله از آموزش خوشنویسی راهی جبهه شد؟
- چند هفته قبل از برگزاری امتحان دوره ی ممتاز پیش من آمد و گفت اگر اجازه دهید می خواهم به جبهه بروم. گفتم که شما هنرمند هستید و آینده ی درخشانی در خوشنویسی دارید و می توانید از طریق هنر به انقلاب خدمت کنید، ولی او به قدری عطش رفتن داشت که نتوانستم متقاعدش کنم.
سرمشق های زیادی برایش نوشتم و از او خواستم در جبهه هم مشق خوشنویسی کند.
* شهید پاو در جبهه هم تمرین خوشنویسی داشت؟
- بله، به خاطر دارم که یک روز با من تماس گرفت و گفت که ما هر روز به یاد شما هستیم. زمان بیکاری که دور هم جمع می شویم من به دوستانم خوشنویسی آموزش می دهم و وقتی که جنگ تمام شود شما شاگردان زیادی خواهید داشت.
* آخرین بار کی او را دیدید؟
- چند روز قبل از رفتن به جبهه برای خداحافظی پیش من آمده بود و روز 15 خرداد سال 1359 هم که شهید شد، روز برگزاری آزمون دوره ممتاز بود، اما گویا او در آزمون بزرگتری پذیرفته شده بود.
* چگونه از شهادتش مطلع شدید؟
- یکی از همرزمانش به کلاس آمد و گفت که جعفر در سر پل ذهاب مجروح شده و به
شما سلام رسانده است. بعد پس از کلی مقدمه چینی خبر شهادتش را داد.
* آخرین صحبت:
شهید پاو واقعاً خالصانه در اختیار انقلاب بود. او به مرادش که شهادت بود
رسید و امیدوارم جوانان امروز به شهدا تاسی کرده و انقلاب را به نتیجه برسانند.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین