وصیت نامه شهید محمد درویشی
لازم می دانم چند خطى از باب وصيّت و شايد بهتر بگويم درد دل، جهت ملاحظه خانواده عزيزم به جوهر قلم ، سياه كنم، چرا كه شاعر گفته است:
" غرض نقشى است كز ما جاى ماند/ كه هستى را نمی بينم بقائى"
بيش از هر چيز گرم ترين سلام ها و درودهايم را نثار مادر زجر كشيده و غم پرورم می نمايم، مادرى كه براى ما، هم جاى پدر را پر كرده است و هم جاى مادر را و هيچ گاه اجازه نداده تا در نبود پدر - خدا بيامرزمان – كوچك ترين گرد غمى و اندوه يتيمى بر چهره ما بنشيند.
مادرجان! دستان تو را می بوسم و ملتمسانه از تو می خواهم كه مرا حلال كنى و سر نماز برایم دعا كنى.
سپس حضور تك تك برادران بزرگوار و خواهر ارجمندم اداى احترام کرده و از آنها ملتمسانه طلب حلاليت می کنم و يك خواهش كوچك از حضور ارجمندشان دارم و آن اين كه: هميشه قدر يكديگر را بدانند و از احوال همديگر باخبر باشند و از حال مادرمان يك لحظه غافل نمانند و نگذارند تعلقات مادى و زندگى ، رابطه گرم خانوادگى را - خداى نكرده - بر هم بزند.
در نهايت از كليه كسانى كه اين برگه را می خوانند تقاضا دارم در حفظ و نگه دارى نظام شكوهمند انقلاب اسلامى - كه حاصل خون هزاران شهيد بزرگوار بوده است - نهايت كوشش و تلاش خود را بكنند و در خط رهبرى و ولايت فقيه، استوار و نستوه از كيان مقدس جمهورى اسلامى ايران دفاع كنند و به دشمنان اسلام و ايران اجازه تعدّى و تجاوز به حريم اعتقادات و قلمرو ايران عزيزمان را ندهند و هميشه حامى اسلام باشند كه تنها راه رستگارى انسان ها فقط در عمل به فرايض مقدس اسلام و قرآن مجيد نهفته است.
شهريور 1364 - اشنويه