وصیت نامه شهید زهیر خویینی
و با درود و سلام بی کران به پیشگاه حضرت ولی عصر (عج) و نائب بر حقش خمینی بت شکن و با سلام و درود فراوان به شهدای انقلاب - از کربلای حسینی تا کربلای ایران - که با خون خود درخت انقلاب را آبیاری کردند و به خدا پیوستند، (خوشا به حالشان !) و با درود و سلام به رزمندگان دلیر که هر لحظه حماسه می آفرینند و با درود و سلام به ملت شهید پرور ایران .
دست به قلم می برم و سخن خویش را بر روی این صفحات سفید می نگارم ، اگر چه نمی دانم آیا سعادت همراه من خواهد بود یا خیر؟ اگر چه نمی دانم آیا سعادت مرا در راه شهادت یاری خواهد کرد یا خیر ؟
اما ، بار خدایا ! تو شاهد باش که غیر از این گفتار، سخنی دیگر در وجود خویش ننهادم . اعترافات را یکی پس از دیگری به مرحله ی ظهور آنها در برابرت قرار می دهم و از تو خواهانم همان طور که به بیان اعترافات ناشی از گناهانم پرداختم ، تو نیز گناهانم را ببخش و مرا عفو کن ، چرا که عفو تو بیشتر از خشم توست و گناهانم را می بخشی، چون تو بخشنده و مهربان هستی .
اما ، ای خانواده ام! بدانید که من کورکورانه در این راه مقدس پا ننهادم، بدانید قبل از سختی ها ، مشقات و مشکلات، این راه را در نظر گرفتم و با چشمی بینا - آن راهی را که می خواستم انتخاب نمایم - انتخاب کردم .
خواهرانم ، برادرم ، عمو و عمه " مونا" ! خود می دانید که سرتاسر زندگی من - هم چون شما - پر از درد و رنج بود و به سختی ها عادت کردام ، اما صبر را خدای بزرگ عطا کرده است .
در این جبهه ها، آن چه را که ندیده بودم، دیدم و در این جبهه آن چه را که می بایست بشنوم ، شنیدم؛ چرا که شنیدنی ها فراوان است .
در آخر می خواهم بگویم که به آن منافقین کوردل بگویید که من با شجاعت فراوان با سختی ها مبارزه کردم و به هدف خودم که همانا شهادت بود ، رسیدم .
چند پیام دارم؛ به شعارهایی که می دهم ، به آنها عمل کنید:
1- " هیهات منا الذله "
2- امام را دعا کنید؛ با سختی ها مبارزه کنید؛ اگر از شخصی بدی دیدید آن را به ایمان آنها نسبت ندهید ؛ به طور مثال اگر از یک روحانی یا پاسدار یک برخورد بد د یدید، به حساب پاسداران و روحانیون نگذارید؛ بلکه یک شخص اشتباه کرده است.
در ضمن خواهرانم ، برادرم و عمویم ! اگر از من بدی دیده اید، مرا به بزرگی و ایمان و به خدای بزرگ ببخشید؛ چون که من به هدف خود رسیده ام .