وصیت نامه شهید غلامرضا قالبدارنیا
با سلام خدمت پدر، مادر، خواهر و برادران عزیزم ، که عمری برای من زحمت کشیدند و نیکو تربیتم کردند و من نتوانستم جواب این همه زحماتشان را بدهم و جبران کنم. پدرم ! اگر به خانه ی خدا نرفتی، تا گوسفندی را در راه خدا قربانی کنی؛ افسوس مخور! اکنون از خدا بخواه که مرا به عنوان قربانی راهش از شما قبول کند، که اگر پروردگارقبول نماید، خون خود را به پای درخت اسلام ریخته و آن را آبیاری خواهم کرد.
مادر! می دانی که من امانت خدا نزد شما هستیم؛ پس اگر شهید شدم، هیچ ناراحتی نخواهی داشت و در شهادتم صبر و با قلبی پر از معنویت ، قوی و راسخ، مقاومت خواهی کرد .
بدانید که آمدن من به جبهه - تنها و تنها - به خاطر اسلام و خداست ؛ چون اسلام را در خطر دیدم و برای نگه داری از آن به این جا آمدم . آمدنم را الزامی دانستم؛ چون رضای الله در آن بود.
ای حسین ! (ع) اگر در کربلا نبودیم تا به ندای – " هل من ناصر ینصرنی ؟ " - تو جواب دهیم؛ اما حالا به فرمان رهبرم، خمینی (س) لبیک میگویم.
" الهی رضا به رضائک و تسلیماً لامرک"
ای مردم ! من عاشق " الله " هستم . ازدواج من در جبهه است و عروسم شهادت . عقد ما را صدای مهیب توپ ها و تانک ها میخوانند و فرزند ما " آزادگی " است، که به ملت شهیدپرور هدیه می کنم.
... و ای ملت دلاور مسلمان ! بدانید که تنها راه سعادتی که میتواند شما را به اوج افتخارات الهی برساند، اطاعت از امام عزیز است و تا او هست، ما هستیم. شما را به خدای بزرگ می سپارم. خدا نگهدار اسلام و مسلمین.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.