«شانه ى زخمى»مدرسه كه مى رفت، براى اين كه كمك خرج خانواده اش باشد، در كارخانه ى موزائيك سازى ميركمالى كار مى كرد. يك روز وقتى به خانه برگشت ، مثل هميشه لباسش را عوض نكرد. گفتم: بيا برو حمام سر و تن ات را تميز كن.
گفت: بعداً مى روم.
تا يك هفته حمام نرفت. تعجب كرده بودم؛ توى آن گرما، چطور از سر كار كه مى آيد، به حمام نمى رود تا عرق سر و تن اش را بشويد!
يك روز وقتى خواب بود، آرام پيراهنش را بالا زدم و ديدم دو طرف شانه اش زخم شده.
بيدار كه شد از او پرسيدم: چه بلايى سرت آمده؟
گفت: سيمان را روى پشتم گذاشتم تا از ماشين بياورم پايين، يكهو از دستم سُر خورد و شانه ام زخمى شد. نمى خواستم شما بدانيد و غصه بخوريد.
شهيد احمد محمدى خواجه دهى فرزند محمد در سال 1333 در شهرستان بهشهر تولد يافت و تحصيلات خود را تا مقطع فوق ديپلم در رشته كامپيوتر ادامه داد. ايشان در تاريخ 4 آذرماه 1361 در منطقه عين خوش به درجه شهادت نائل آمد.
كتاب به مساحت آسمان(خاطرات شهداى مازندران)