این دنیا هیچ ارزشی ندارد
شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۳۳
بهرامعلی حیدری، یکم آبان ۱۳۳۱، در روستای قمیک از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش قربان، کشاورز بود و مادرش صفیه نام داشت. تا سوم ابتدایی درس خواند. لولهکش ساختمان بود. سال ۱۳۴۷ ازدواج کرد و صاحب چهار پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن ۱۳۶۱، در فکه توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۷ پس از تفحص در گلزار شهدای شهر قزوین به خاک سپرده شد. برادرش حیدر نیز به شهادت رسیده است.
نوید شاهد قزوین:
وصیت نامه شهید بهرامعلی حیدری
این دنیا هیچ ارزشی ندارد
با درود فراوان بر محمد (ص) آخرین پیغمبر و با درود فراوان بر امامانم از
علی(ع) تا امام زمان (عج) و با درود فراوان بر شهیدان کربلا و هزاران
کربلای بعد از کربلا و پیش از کربلا که جان خود را داده اند تا دین خدا را
در جهان حاکم کنند و همه از آسایش و راحتی کامل برخوردار باشند تا بساط ظلم
از ممالک اسلامی برچیده شود؛ ولی استعمار، با هزاران مکر و حیله بر سر
جایش باقی مانده تا ما مردم جهان به روشنی قرآن پی برده، از ظلمت به نور،
روی آوریم و اینان، امتحاناتی است که از طرف خداوند قهار به آزمایش گذاشته
می شود و همه ی دوستان و آشنایان را به حقیقت قرآن فرا می خوانیم تا باشد
با این انقلابی که ما کردیم زمینه ساز حکومت مهدی (عج) باشیم و او بیاید و
ما را سرافراز نماید.
اگر من شهید شدم، بدانید به الله رسیده ام و این مقصود من است.
از فرزندانم می خواهم همیشه به مسجد رفته، قرآن را فرا گیرند و بدانند که من به آرزوی دیرینه ی خود رسیده ام؛ چون این دنیا هیچ ارزشی ندارد.
...و از برادرانم می خواهم از فرزندانم مواظبت کامل را به عمل آورده، برایم گریه نکنند؛ چون گریه برای من سودی ندارد و اگر خواستید گریه کنید، برای مصیبت حضرت امام حسین(ع) و فرزندانش گریه کنید که هم ثوابی دارد و هم اوست رهبر ما در این راه ها.
خدایا! به خون هزاران شهید، ما را در جمع آنان قرار بده و مرا بر نفس اماره ی خود پیروز بگردان تا بتوانم دِینی را که به گردنم گذاشته ای، به نحو احسن انجام دهم.
خدایا! به خانواده ی شهدا اجر عظیم و صبر جزیل عنایت فرما؛ که مبادا کُفران نعمت کنند و غضب گردند.
همه را از شرّ شیطان به خدای بزرگ می سپارم.
خدایا! طول عُمر به رهبر عزیز عنایت فرما و سربازان اسلام را پیروز بگردان.
...و در پایان اگر جنازه ی من به دست شما رسید، مرا در امامزاده حسین(ع) شهر قزوین دفن نمایید و اگر نرسید که خدا خواسته.
اما وصی خود را پدرم و وکیل خودم را برادر بزرگم قرار می دهم و قیّم خود را همسرم قرار می دهم و می خواهم از فرزندانم به خوبی نگهداری کرده، نگذارید به انحراف کشیده شوند؛ چون اسلام به همه ی آنها احتیاج دارد و خواندن قرآن را به آنها بیاموزید.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.اگر من شهید شدم، بدانید به الله رسیده ام و این مقصود من است.
از فرزندانم می خواهم همیشه به مسجد رفته، قرآن را فرا گیرند و بدانند که من به آرزوی دیرینه ی خود رسیده ام؛ چون این دنیا هیچ ارزشی ندارد.
...و از برادرانم می خواهم از فرزندانم مواظبت کامل را به عمل آورده، برایم گریه نکنند؛ چون گریه برای من سودی ندارد و اگر خواستید گریه کنید، برای مصیبت حضرت امام حسین(ع) و فرزندانش گریه کنید که هم ثوابی دارد و هم اوست رهبر ما در این راه ها.
خدایا! به خون هزاران شهید، ما را در جمع آنان قرار بده و مرا بر نفس اماره ی خود پیروز بگردان تا بتوانم دِینی را که به گردنم گذاشته ای، به نحو احسن انجام دهم.
خدایا! به خانواده ی شهدا اجر عظیم و صبر جزیل عنایت فرما؛ که مبادا کُفران نعمت کنند و غضب گردند.
همه را از شرّ شیطان به خدای بزرگ می سپارم.
خدایا! طول عُمر به رهبر عزیز عنایت فرما و سربازان اسلام را پیروز بگردان.
...و در پایان اگر جنازه ی من به دست شما رسید، مرا در امامزاده حسین(ع) شهر قزوین دفن نمایید و اگر نرسید که خدا خواسته.
اما وصی خود را پدرم و وکیل خودم را برادر بزرگم قرار می دهم و قیّم خود را همسرم قرار می دهم و می خواهم از فرزندانم به خوبی نگهداری کرده، نگذارید به انحراف کشیده شوند؛ چون اسلام به همه ی آنها احتیاج دارد و خواندن قرآن را به آنها بیاموزید.
نظر شما