هوشیار باشیم و نگذاریم ضربه ای به این انقلاب بخورد
دوشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۴۷
قربانعلی فتاحی، دوم فروردین ۱۳۴۰، در روستای خاکعلی از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش اسدالله (فوت۱۳۵۴) و مادرش نازخاتون نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. کشاورز بود. سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم بهمن ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به ران و عوارض ناشی از مصدومیت شیمیایی به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
نوید شاهد قزوین:
من میهمان تو هستم که به درگاه تو آمده ام.
ای خدایی که به بندگان احسان می کنی! بنده ی گناهکار تو هستم و به در خانه ات آمده ام؛ پس به نیکی های خودت، درگذر از کارهای زشت و ناستوده ی من.
ای کریم، ای پرده پوش عیب ها و عالم بر عیب های ما! درگذر از گناهانم.
ای امت حزب الله و اسلامی ایران! در رژیمی بودیم پُر از ظلم و جور و فساد که امام امت، حضرت آیت الله العظمی امام خمینی قیام نمود و اسلامی که در حال تضعیف بود، زنده کرد و به دست این ملت اسلامی داد.
ای مردم حزب الله! مبادا خون شهیدان گلگون کفن را -که خون خود را در راه اسلام و قرآن ایثار نمودند- پایمال کنید و نگذارید آنهایی که ضد اسلام قدم بر می دارند، به کارشان ادامه دهند؛ به خدا قسم! فردای قیامت همه ی ما مسؤولیم اگر این انقلاب اسلامی را به انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) متصل نسازیم و بگذاریم دشمن در این انقلاب نفوذ کند، که به قول امام امت «اگر این انقلاب اسلامی شکست بخورد، سالهای سال نمی تواند سر بلند کند» و دشمنان اسلام تمام هدف و فعالیتشان این است که این انقلاب اسلامی را به نابودی بکشانند.
ما باید هوشیار باشیم و نگذاریم ضربه ای به این انقلاب بخورد.
ای پروردگار! با این همه گناه، مرگم را شهادت در راه خودت قرار ده.
خدایا! من به تو پناه می برم از نفسی که سیری ندارد.
خداوندا، پروردگارا! سپاس ترا که ابتدای کار ما را سعادت و پایان کار ما را شهادت قرار دادی.
من در عرض این ۶ سال، در دانشگاه اسلام درس شهادت می خواندم که امسال اگر قبولی را گرفتم، به مادرم می گویم: مادر عزیز! شما برای من زیاد زحمت کشیدی؛ اما من برای تو فرزند خوبی نبودم تا برایت کاری انجام دهم.
امیدوارم با قبول شدنم در دانشگاه اسلام، شما در روز قیامت، نزد فاطمه زهرا(س) سربلند باشی؛ -ان شاء الله تعالی.
خدمت همسر مهربانم سلام می رسانم.
شما در این مدت که من در این دانشگاه درس می خواندم (جنگ)، سهم خیلی بزرگی داری که تمام مشکلات زندگی و فرزندان عزیزمان را بر دوش می کشیدی.
من از خدا اجر عظیم برای تو می طلبم؛ اما همسر مهربانم! می خواهم بگویم اگر این همه زحمت را کشیدی، تازه زحمت شما از این به بعد است که باید کار حضرت زینب(س) را انجام دهی، که حضرت زینب(س) صدای مظلومیت معلم شهید، حسین بن علی(ع) را به دنیا رساند و شما هم باید ندای این بسیجی شهید و مظلوم را به دنیا برسانی.
اما فرزندانمان را می خواهم چنان تربیت کنی که پرچمدار اسلام و پیرو قرآن و خط گرفته از امام امت، خمینی بتشکن و ادامه دهنده ی راه انقلاب اسلامی باشند، تا این انقلاب را به ساحل اصلی و به دستان فرمانده ی کل سپاه اسلام، امام زمان(عج) برسانند.
امیدوارم دختر عزیزم را آن چنان تربیت کنی که یک دختر حزب اللهی باشد.
خواهرانم! می دانم که برای آمدنم لحظه شماری می کنید؛ ولی من مهمان الهی بودم که به سوی او شتافتم.
امیدوارم شما هم مثل خواهران حزب الله شهدا -که صبر و استقامت در برابر مشکلات نمودند- شما هم مثل آنها مرا سربلند کنید.
وصیت من به تو برادرم! این است که هوشیار باشی.
ای برادر! غیر از اسلام و قرآن به چیز دیگری فکر نکن که تو هم یک بسیجی هستی.
اینجانب قربانعلی فتاحی، به شماره شناسنامه ۳۰، فرزند اسدالله، ساکن قریه خاکعلی، این وصیتنامه را -که یک وظیفه ی شرعی می باشد- در صحت کامل و با چشم باز نوشتم.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.
وصیت نامه شهید قربانعلی فتاحی
هوشیار باشیم و نگذاریم ضربه ای به این انقلاب بخورد
ای خدای من! من میهمان تو هستم که به درگاه تو آمده ام.
ای خدایی که به بندگان احسان می کنی! بنده ی گناهکار تو هستم و به در خانه ات آمده ام؛ پس به نیکی های خودت، درگذر از کارهای زشت و ناستوده ی من.
ای کریم، ای پرده پوش عیب ها و عالم بر عیب های ما! درگذر از گناهانم.
ای امت حزب الله و اسلامی ایران! در رژیمی بودیم پُر از ظلم و جور و فساد که امام امت، حضرت آیت الله العظمی امام خمینی قیام نمود و اسلامی که در حال تضعیف بود، زنده کرد و به دست این ملت اسلامی داد.
ای مردم حزب الله! مبادا خون شهیدان گلگون کفن را -که خون خود را در راه اسلام و قرآن ایثار نمودند- پایمال کنید و نگذارید آنهایی که ضد اسلام قدم بر می دارند، به کارشان ادامه دهند؛ به خدا قسم! فردای قیامت همه ی ما مسؤولیم اگر این انقلاب اسلامی را به انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) متصل نسازیم و بگذاریم دشمن در این انقلاب نفوذ کند، که به قول امام امت «اگر این انقلاب اسلامی شکست بخورد، سالهای سال نمی تواند سر بلند کند» و دشمنان اسلام تمام هدف و فعالیتشان این است که این انقلاب اسلامی را به نابودی بکشانند.
ما باید هوشیار باشیم و نگذاریم ضربه ای به این انقلاب بخورد.
ای پروردگار! با این همه گناه، مرگم را شهادت در راه خودت قرار ده.
خدایا! من به تو پناه می برم از نفسی که سیری ندارد.
خداوندا، پروردگارا! سپاس ترا که ابتدای کار ما را سعادت و پایان کار ما را شهادت قرار دادی.
من در عرض این ۶ سال، در دانشگاه اسلام درس شهادت می خواندم که امسال اگر قبولی را گرفتم، به مادرم می گویم: مادر عزیز! شما برای من زیاد زحمت کشیدی؛ اما من برای تو فرزند خوبی نبودم تا برایت کاری انجام دهم.
امیدوارم با قبول شدنم در دانشگاه اسلام، شما در روز قیامت، نزد فاطمه زهرا(س) سربلند باشی؛ -ان شاء الله تعالی.
خدمت همسر مهربانم سلام می رسانم.
شما در این مدت که من در این دانشگاه درس می خواندم (جنگ)، سهم خیلی بزرگی داری که تمام مشکلات زندگی و فرزندان عزیزمان را بر دوش می کشیدی.
من از خدا اجر عظیم برای تو می طلبم؛ اما همسر مهربانم! می خواهم بگویم اگر این همه زحمت را کشیدی، تازه زحمت شما از این به بعد است که باید کار حضرت زینب(س) را انجام دهی، که حضرت زینب(س) صدای مظلومیت معلم شهید، حسین بن علی(ع) را به دنیا رساند و شما هم باید ندای این بسیجی شهید و مظلوم را به دنیا برسانی.
اما فرزندانمان را می خواهم چنان تربیت کنی که پرچمدار اسلام و پیرو قرآن و خط گرفته از امام امت، خمینی بتشکن و ادامه دهنده ی راه انقلاب اسلامی باشند، تا این انقلاب را به ساحل اصلی و به دستان فرمانده ی کل سپاه اسلام، امام زمان(عج) برسانند.
امیدوارم دختر عزیزم را آن چنان تربیت کنی که یک دختر حزب اللهی باشد.
خواهرانم! می دانم که برای آمدنم لحظه شماری می کنید؛ ولی من مهمان الهی بودم که به سوی او شتافتم.
امیدوارم شما هم مثل خواهران حزب الله شهدا -که صبر و استقامت در برابر مشکلات نمودند- شما هم مثل آنها مرا سربلند کنید.
وصیت من به تو برادرم! این است که هوشیار باشی.
ای برادر! غیر از اسلام و قرآن به چیز دیگری فکر نکن که تو هم یک بسیجی هستی.
اینجانب قربانعلی فتاحی، به شماره شناسنامه ۳۰، فرزند اسدالله، ساکن قریه خاکعلی، این وصیتنامه را -که یک وظیفه ی شرعی می باشد- در صحت کامل و با چشم باز نوشتم.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.
نظر شما