در نماز جمعه شرکت کنید
يکشنبه, ۰۶ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۴۸
علیاکبر نورمحمدی، دوم دی ۱۳۳۱، در روستای شریفآباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش حسن و مادرش زهرا (فوت۱۳۵۲) نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. ازدواج کرد و صاحب چهار پسر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هشتم اسفند ۱۳۶۲، در جفیر بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
نوید شاهد قزوین:
وصیت نامه شهید علی اکبر نورمحمدی
در نماز جمعه شرکت کنید
در نماز جمعه شرکت کنید
به نام خدایی که از اوییم، براى اوییم، آمدنمان براى او و بازگشتمان نیز به
سوی اوست؛ از تو آمرزش مى خواهم و به سوى تو توبه مى کنم.
در بین مؤمنان، بزرگمردانى هستند که به عهد و پیمانی که با خداى خود بستند، کاملاً وفا کردند و بعضى هم بر آن عهد ایستادگى کردند و در راه او شهید شدند و برخى هم مقاومت کردند و به هیچ وجه عهد خود را تغییر ندادند.
شهادت هدیه اى است گرانبها از جانب خداوندْ -تبارک و تعالى- براى بندگان خالص خود که نصیب هر کسى نمى شود.
انسان باید در راهى سیر کند که سعادتش در آن باشد و به خدا سوگند که من سعادت خویش را نمى یابم مگر در پیمودن خط خونین ابا عبد الله الحسین(ع) که راه تمامى شهیدان انقلاب اسلامى نیز همین است.
آنچه گذشت، هیچ است و معلوم نیست که چه پیش خواهد آمد و به راستى نمى دانیم چه خواهد شد؛ پس اکنون من باید برخیزم و به فکر خویش باشم؛ چرا که امروز روز عملِ بدون حساب و فردا روز حسابِ بدون عمل است.
از شما و هرکس که جنازه ی مرا مى بیند، مى خواهم یادى از شهداى کربلا کند و هرکس مى خواهد براى من گریه کند، یادى از على اکبر امام حسین(ع) کرده و براى او گریه کند.
من این راه را آگاهانه طى کردم؛ من با خود کمى خلوت کردم و اندیشیدم.
زمانى مى گفتم: اى کاش در زمانِ امام حسین(ع) زندگى مى کردم و به نداى «هل من ناصرٍ ینصرنی؟» او لبیک مى گفتم و در راهش و در سرزمین کربلا شهید می شدم؛ اما افسوس! حال که کربلاى ایران پیش آمده است، خداوند این سعادت را نصیبم کرد.
مى دانم که هر کس در این راه قدم بَر ندارد و به خدا رو نکند، خداوند روز قیامت رحمت خود را از او دور خواهد کرد و او به عذاب الهى گرفتار خواهد شد.
در آخر، من از اهالى شریف آباد مى خواهم مرا به خاطر حضرت فاطمه زهرا(س) ببخشند و از من راضى باشند؛ من هم از خداوند مى خواهم زیارت کربلا را نصیب همه ی شما کند.
در نماز جمعه شرکت کنید؛ این نمازهاست که کمر دشمن اسلام را شکسته است.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.
در بین مؤمنان، بزرگمردانى هستند که به عهد و پیمانی که با خداى خود بستند، کاملاً وفا کردند و بعضى هم بر آن عهد ایستادگى کردند و در راه او شهید شدند و برخى هم مقاومت کردند و به هیچ وجه عهد خود را تغییر ندادند.
شهادت هدیه اى است گرانبها از جانب خداوندْ -تبارک و تعالى- براى بندگان خالص خود که نصیب هر کسى نمى شود.
انسان باید در راهى سیر کند که سعادتش در آن باشد و به خدا سوگند که من سعادت خویش را نمى یابم مگر در پیمودن خط خونین ابا عبد الله الحسین(ع) که راه تمامى شهیدان انقلاب اسلامى نیز همین است.
آنچه گذشت، هیچ است و معلوم نیست که چه پیش خواهد آمد و به راستى نمى دانیم چه خواهد شد؛ پس اکنون من باید برخیزم و به فکر خویش باشم؛ چرا که امروز روز عملِ بدون حساب و فردا روز حسابِ بدون عمل است.
از شما و هرکس که جنازه ی مرا مى بیند، مى خواهم یادى از شهداى کربلا کند و هرکس مى خواهد براى من گریه کند، یادى از على اکبر امام حسین(ع) کرده و براى او گریه کند.
من این راه را آگاهانه طى کردم؛ من با خود کمى خلوت کردم و اندیشیدم.
زمانى مى گفتم: اى کاش در زمانِ امام حسین(ع) زندگى مى کردم و به نداى «هل من ناصرٍ ینصرنی؟» او لبیک مى گفتم و در راهش و در سرزمین کربلا شهید می شدم؛ اما افسوس! حال که کربلاى ایران پیش آمده است، خداوند این سعادت را نصیبم کرد.
مى دانم که هر کس در این راه قدم بَر ندارد و به خدا رو نکند، خداوند روز قیامت رحمت خود را از او دور خواهد کرد و او به عذاب الهى گرفتار خواهد شد.
در آخر، من از اهالى شریف آباد مى خواهم مرا به خاطر حضرت فاطمه زهرا(س) ببخشند و از من راضى باشند؛ من هم از خداوند مى خواهم زیارت کربلا را نصیب همه ی شما کند.
در نماز جمعه شرکت کنید؛ این نمازهاست که کمر دشمن اسلام را شکسته است.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.
نظر شما