اقتصاد کشور، از جنگ هم مهمتر است
پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۲۳:۴۸
نقی یوسفی، سوم مرداد ۱۳۳۹، در روستای شفیعآباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش ابوالقاسم، کشاورز بود و مادرش گلنسا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. ششم مرداد ۱۳۶۲، در سردشت هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب به اسارت در آمد و شهید شد. اثری از پیکرش به دست نیامد. برادرش محمد نیز به شهادت رسیده است.
به گزارش نوید شاهد قزوین:
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.
وصیت نامه شهید نقی یوسفی
اقتصاد کشور، از جنگ هم مهمتر است
اول وصیتم این است که به خانواده های شهدا احترام خاصی بگذارید؛ روحانیت
مبارز را تقویت نمایید و الگوی بارزی از اسلام باشید و برای امام عزیزمان
دعا نمایید.
یکی از وصیت هایم این است که اصالت انقلابی خود را حفظ نمایید و به دنبال امر امام امت، مبنی بر برقراری ارتش ۲۰ میلیونی باشید و از تمامی برادران عزیزی که مرا می شناسند، می خواهم -اگر به یاری خداوند شهید شدم و خواستند راهم را ادامه دهند- به خواست خداوند بزرگ، بسیجیانْ اول کربلای عزیز و دوّم قدس عزیز را آزاد نمایند.
برادرانم! به جبهه بیایید و از شهادت نهراسید، که شهادت افتخار است و اگر در جبهه نمی توانید شرکت کنید، در سنگر کارخانه مردانه پیکار کنید؛ در نماز جمعه ها شرکت کنید؛ در راهپیماییها ثابت قدم باشید و شرکت کنید و برای ما -که به ندای رهبر کبیر انقلاب لبیک گفتیم و شهید شدیم- ناراحت نباشید و گریه نکنید؛ جان ما که از علی اکبر حسین(ع) بالاتر نیست!
اگر خواستید گریه کنید، برای قاسم امام حسن(ع) و علی اکبر حسین(ع) گریه کنید.
مادرم! از شما می خواهم همانگونه که مرا به جبهه فرستادید، برادران دیگرم را هم به جبهه بفرستید.
پدرم! اگر در این راه موفق شوم، می دانم که نصف ثوابم مال تو است.
به راه خود ادامه بده، که اصالت اسلام را باید از شما آموخت؛ همچنان که من آموختم و اگر برادرم محمد از جبهه آمد، سلام مرا به او برسان و اگر یکدیگر را ندیدیم، حلالم کن.
پدر جان! مثل همیشه به کار کشاورزی ادامه بده که اقتصاد کشور از جنگ هم مهمتر است تا -به خواست خدا از همه لحاظ- خودکفا شویم.
برادرانم! بعد از شهادتم سربلند بگویید ما خانواده ی شهید هستیم.
با همه ی خانواده های شهادت طلب به طور دُرست و طبق ضوابط اسلام برخورد نمایید.
اما، خواهرانم! حجاب خودتان را رعایت نمایید؛ به فرزندانتان راه امام را پیشنهاد کنید؛ آنها را به جبهه بفرستید؛ اسلحه ی مرا -تا آنجا که امکان دارد- زمین نگذارید.
یکی از وصیت هایم این است که اصالت انقلابی خود را حفظ نمایید و به دنبال امر امام امت، مبنی بر برقراری ارتش ۲۰ میلیونی باشید و از تمامی برادران عزیزی که مرا می شناسند، می خواهم -اگر به یاری خداوند شهید شدم و خواستند راهم را ادامه دهند- به خواست خداوند بزرگ، بسیجیانْ اول کربلای عزیز و دوّم قدس عزیز را آزاد نمایند.
برادرانم! به جبهه بیایید و از شهادت نهراسید، که شهادت افتخار است و اگر در جبهه نمی توانید شرکت کنید، در سنگر کارخانه مردانه پیکار کنید؛ در نماز جمعه ها شرکت کنید؛ در راهپیماییها ثابت قدم باشید و شرکت کنید و برای ما -که به ندای رهبر کبیر انقلاب لبیک گفتیم و شهید شدیم- ناراحت نباشید و گریه نکنید؛ جان ما که از علی اکبر حسین(ع) بالاتر نیست!
اگر خواستید گریه کنید، برای قاسم امام حسن(ع) و علی اکبر حسین(ع) گریه کنید.
مادرم! از شما می خواهم همانگونه که مرا به جبهه فرستادید، برادران دیگرم را هم به جبهه بفرستید.
پدرم! اگر در این راه موفق شوم، می دانم که نصف ثوابم مال تو است.
به راه خود ادامه بده، که اصالت اسلام را باید از شما آموخت؛ همچنان که من آموختم و اگر برادرم محمد از جبهه آمد، سلام مرا به او برسان و اگر یکدیگر را ندیدیم، حلالم کن.
پدر جان! مثل همیشه به کار کشاورزی ادامه بده که اقتصاد کشور از جنگ هم مهمتر است تا -به خواست خدا از همه لحاظ- خودکفا شویم.
برادرانم! بعد از شهادتم سربلند بگویید ما خانواده ی شهید هستیم.
با همه ی خانواده های شهادت طلب به طور دُرست و طبق ضوابط اسلام برخورد نمایید.
اما، خواهرانم! حجاب خودتان را رعایت نمایید؛ به فرزندانتان راه امام را پیشنهاد کنید؛ آنها را به جبهه بفرستید؛ اسلحه ی مرا -تا آنجا که امکان دارد- زمین نگذارید.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.
نظر شما