وصیت نامه شهید علمدار مددی
علمدار مددی، پنجم تیر۱۳۴۱، در روستای قلعه هاشم‌خان از توابع شهر بوئین‌زهرا به دنیا آمد. پدرش محمدعلی و مادرش صورت‌خانم نام داشت. تا پایان مقطع متوسطه درس خواند. پاسدار بود. بیستم خرداد ۱۳۶۱، در خرمشهر به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.
به گزارش نوید شاهد قزوین:
وصیت نامه شهید علمدار مددی

فرهنگ اصیل اسلامی را در جامعه توسعه دهید

درود فراوان بر امام خمینی، راهنمای عاشقان راه حق، که ما را از جاهلیت و رکود و از عالم طاغوت به راه اسلام اصیل قرآنی هدایت نمود و ما را از لجن زار پَستی ها و زشتی ها به عالم کمال الهی رهنمون کرد و با سلامی ارزشمند به روان پاک شهدای گلگون کفن، که به ندای مظلومانه ی حسین(ع) و به امام دورانشان، خمینی کبیر لبیک گفتند و خون پاکشان را جهت آزادی ملت رنج کشیده و مسلمان ایران و جهان نثار نمودند و درختی را -که ثمره ی آن ولایت فقیه بود- آبیاری کردند و خط سرخ شهادت را -که از جانبازان کربلا آموخته بودند- به ما رهجویان حقیقت، شناساندند.
آری! من هم اگرچه لیاقت مقام رفیع شهادت را ندارم؛ ولی با آموختن خط سرخ شهادت از هابیل تا چمران و از علی بن ابیطالب(ع) مظلوم تا بهشتی مظلوم و از عباس دلاور کربلا تا منتظری شهید و از علی اکبر تا پاسداران جوانی که سر از تن جدا دارند، برای دفاع از انقلابم، مکتب اصیلم، رهبر عزیزم، ملت شهیدپرورم و میهن مظلومم -با آگاهی کامل و به امید شهادت در راه الله- به جبهه ی نبرد و میدان مبارزه علیه ستمگران و کفرپیشگان روانه گشتم و آرمانم شهادت و هدفم پایداری جمهوری اسلامی به رهبری ابراهیم زمان، خمینی بت شکن می باشد.
به خدای کعبه سوگند، من هم به مانند رهبرم، خدای بزرگ را سپاس می گویم که مرا در دورانی آفرید که ملت ما چنین رهبری دارد که قلب تپنده ی تمام امت اسلام و مستضعفان است.
امامی که سراسر زندگی اش کشیدن رنج و مصیبت برای اسلام و مَردمش بود.
آری، مردم قهرمان و شهیدپرور ایران! پیامم به شما این است: قدر امام عزیز -یعنی کوبنده ی ستمگران و ابرجنایت کاران، که نایب واقعی و برحق مهدی فاطمه(س) امام زمان(عج) است- را بدانید و با دشمنانش منجمله منافقین مزدور، قاطعانه مبارزه نمایید.
همچنین از روحانیت مبارز در خط امام، که به ما ارزش دادند و ملت ما را از نوکری به آقایی و ما را از وابستگی به کفار به استقلال رساندند، پشتیبانی نمایید و فرمایش امام عزیزمان را -که فرمودند: «مسجد سنگر است؛ این سنگرها را حفظ نمایید»- عملی سازید و با برقراری دعای کمیل و نماز جماعت و جلسات قرآن، فرهنگ اصیل اسلامی را در جامعه ی نوین خودمان توسعه دهید.
...و اما، ای پدر و مادر گرانقدرم! شما مایه ی افتخار و سرافرازی من در این جهان و آن جهان هستید؛ چرا که با تربیت و پرورش صحیح اسلامی، مرا از تمام انحرافات، مُحرَّمات و پَستی ها دور کردید و به تقاضای حقیرانه ی من جهت اعزام به جبهه ی نبرد حق علیه باطل، (بلاتشبیه) همانند عباس و «ام البنین» جواب مثبت دادید.
از شما تقاضامندم اگر خداوند منّان مقام رفیع شهادت را -که آرزوی یک پاسدار و در واقع رسیدن عاشق به معشوق می باشد- نصیبم نمود، اذیت هایی را که در دوران زندگی کوتاهم به شما نمودم، به بزرگی و عظمت خودتان ببخشید و مرا حلال نمایید.
پیامم به خواهرانم این است: در پایداری و توجه به خط امام از هیچ کوششی دریغ ننمایید و در دعای کمیل -که آوای علی(ع) است- عاشقانه شرکت و در هر مکان و هر زمان با منافقین مبارزه کنید و آنها را رسوا نمایید.
پدر، مادر و خواهران انقلابی ام! جهت سرافرازی من در شهادتم، به هیچ عنوان گریه نکنید و مانند خانواده های شهدا به عنوان پدر و مادر یک شهید افتخار و در مراسم شهادتم به جای خرما، شیرینی پخش نمایید؛ چرا که شهادت، خیلی شیرین است و در واقع عروسی یک پاسدار است.
در خاتمه اگر جنازه ام را آوردند، با بدن خونین و با لباس رزم دفنم کنید؛ چرا که سرورم حسین(ع) چنین دفن شد.
آری! اگر زنده ماندم و پیروزی را مشاهده کردم، قبر حسین(ع) را زیارت می کنم و اگر شهید شدم، امام حسین(ع) را زیارت می نمایم.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده