من چیزی را که در راه خدا دادم پس نخواهم گرفت
شنبه, ۲۴ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۴۲
اصغر کریمی، پنجم اردیبهشت ۱۳۴۴، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش صفدر، بنا و معمار بود و مادرش قزبس نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم شهریور ۱۳۶۳، در پاسگاهزید عراق بر اثر اصابت ترکش به شکم و دست، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
به گزارش نوید شاهد قزوین:
وصیت نامه شهید اصغر کریمی
من چیزی را که در راه خدا دادم پس نخواهم گرفت
همانا خداوند جان و مال مومنين را به بهاى بهشت از ايشان
خريدارى نموده كه در
راه خدا جهاد مىكنند سپس مىكشند و خود كشته مىشوند و اين خود، سعادت و
پيروزى عظيمى است.
با درود بر پيغمبر اسلام، محمد (ص) و ائمه معصومين و امام زمان - عجلالله
تعالى - فرمانده جبهههاى حق عليه باطل و نايب بر حقش، قلب تپيده امت
حزبا...، پير
جماران، امام خمينى و با درود و سلام بر غنچههاى پرپر شده ميدانهاى نبرد
شهداى جنگ
تحميلى كه ادامه دهنده راه خونين سالار شهيدان، حسينبن على (ع) مىباشد و
درود و
سلام بر مجروحين انقلاب اسلامى و جنگ تحميلى و با درود و سلام بر
رزمندگان غيور اسلام، سربازان واقعى امام زمان - عجلالله تعالى - اين
شيران و
سلحشوران روز و زاهدان شب.
اين عزيزانى كه از تمامى راحتىها و خوشىهاى
دنيا دل
بريدهاند و به سوى جبهههاى حق عليه باطل شتافتهاند تا راهگشاى كربلاى
خونين
اباعبدالله الحسين باشند و افتخارشان باد كه امام عزيز بر بازوان پر
قدرتشان بوسه
مىزند و بر اين بوسه افتخار مىكند و با درود و سلام بر روحانيت مبارز و
متعهد و
خانواده معظم شهدا كه چشم و چراغ ملتند و امت شهيدپرور هميشه در صحنه ايران
و با
درود و سلام بر تمامى كسانى كه اين وصيتنامه را مىخوانند يا گوش مىدهند.
با سلام حضور پدر بزرگوارم كه با تمامى سختىهاى زندگى حقير را در راه
اسلام و براى اسلام تربيت و پرورش داد.
پدر عزيز، بايد مرا ببخشيد كه
نتوانستم حق
فرزندى را در برابر زحمتهاى شما انجام دهم و اميدوارم از شهادت من سربلند و
خشنود
باشيد.
به مادرم از صميم قلب و خاطر سلام مىرسانم و به خاطر رنجهايى كه در طول
زندگى من مىكشيديد تا من را به اين حد رسانيديد، سپاسگزارم و متشكر هستم.
اميدوارم
از من راضى باشيد و از اين راهى كه من رفتم در بين مادرهاى ديگر احساس
افتخار و
سربلندى كنيد.
مادرم پس از شهادت من چون كوه استقامت كن و لحظهاى از نام و ياد خدا غافل
مباش.
مادرم، تو را قسمت مىدهم كه مرا ببخشى چون حق مادر و پسرى را ادا
نكردم.
خدمت برادر عزيزم، نور چشمانم سلام مىرسانم اميدوارم كه مرا ببخشيد چون
برادر خوبى براى شما نبودم و دوست دارم هميشه در خط ولايت و انقلاب باشيد.
به خواهران عزيزم سلام مىرسانم. اگر از من بدى ديديد حلالم كنيد و
برايم دعا
كنيد كه خدا نيز مرا ببخشد خواهرهاى عزيزم، در شهادت من صبر و تحمل داشته
باشيد و
زينبوار عمل كنيد و حجاب خود را حفظ كنيد كه كوبندهتر از خون من است و آن
چادر
مشكى شما خيلى زيباتر از خون سرخ من است .
اى خداى بىنياز هدف ما شهادت نيست بلكه پيروزى در راه تو است اگر توانستيم
پیروز می شویم و اگر نتوانستيم شهيد مىشويم و خوشا به حال آن كسى كه در
راه تو كشته شود.
خداوندا، قدرت درك مقام شهيد را به ما عنايت كن.
برادران و خواهران دينيم از شما عاجزانه مىخواهم براى مسائل اسلامى و
مخصوصا واجبات، اهميت زيادى قائل شويد.
واى بر ما اگر بخواهيم به مسائل
دنيوى فكر
كنيم چون دنيا خانه گذر است نه خانه قرار و وقتى ما از اين دنيا برويم چيزى
از مال دنيا با
خود نخواهيم برد بلكه فقط عمل است و تا آنجا كه در توان داريد براى اسلام و
انقلاب
اسلامى كوشش كنيد.
كه اين دنيا آزمايشى بيش نيست و از شما عاجزانه تمنا
دارم كه
دعاها، نماز جماعت و نماز جمعهها را فراموش نكنيد و ديگر اينكه دعا براى
امام و انقلاب
مبادا يادتان برود و از پدر و مادرم و ديگران خواهشمندم در شهادت من صبر و
تحمل
پيشه گيريد و چون مادر وهب باشید که آن چنان استقامتى به خرج داد وقتى كه
سر بريده پسرش رابرايش آوردند سر را به ميدان پرتاب كرد و گفت: من چيزى را
كه در راه خدا دادم پس
نخواهم گرفت.
و در شهادت من لباس سياه نپوشيد و گريه نكنيد زيرا كه شهيد
گريه ندارد
و اگر خواستيد گريه كنيد، به ياد مظلوميت اباعبدالله گريه كنيد كه تمام
عزيزانش حتى
علىاصغر شش ماههاش را در راه اسلام عزيز تقديم كرد.
مرگ حق است چه امروز چه بيست سال ديگر ولى چه بهتر كه انسان مرگ خود را
انتخاب
كند قبل از اينكه مرگ او را انتخاب كند و چه خوش است شهادت در راه خدا را
انتخاب كند.
برادران مبادا، دل به ماديات و دنيا ببنديد كه دلبستگى به دنيا ريشه تمام
گناهان است
و از پدر و مادران عزيز تمنا دارم از آمدن عزيزانشان به جبهه جلوگيرى
نكنند.
مگر ما
مسلمان نيستيم. مگر نه اينكه در قرآن مجيد صريحا آمده است: "قاتلوا فى
سبيلا... الذين
يقاتلونكم" با آنان كه با شما مىجنگند، بجنگيد.
برادران راهى جبهه شويد كه فردا خيلى دير است به خدا قسم جايى بهتر از جبهه
پيدا نخواهيد كرد.
در جبهه انسان به خدا نزديكتر است. جبههها يادآور
كربلاى خونين
امام حسين (ع) است. جوانان در جبهه يادآور جوانان صدر اسلام هستند.
برادران مبادا امام را تنها و جبههها را خالى بگذاريد.
مبادا بگذاريد
اسلحهام به زمين بيفتد و
راهم بدون رهرو بماند.
و ديگر جملهاى كه دارم اين است كه آنهايى كه مخالف انقلاب اسلامى و ولايت
فقيه
هستند. در پشت جنازهام حركت نكنند و بر سر قبرم حاضر نشوند كه آمدن آنها
موجب
آزار روح من است.
من آگاهى كامل به عقيده و راهى كه در آن مىروم دارم و دريافتم كه واقعا
شهادت كمال انسانى است و براى چندمين بار به جبهه آمدم تا به كمال انسانيت
برسم.
و چند جملهاى با شما اهالى محترم شال دارم. شما را به خدا قسم مىدهم دست
اتحاد و برادرى
بدهيد و در همه كارها خدا را در نظر بگيريد و در همه كارهاى محلى از
آيتا... موسوى
شالى پيروى كنيد و قدر اين نعمت بزرگ الهى را بدانيد كه در حقيقت يكى از
فرزندان صالح
و پاك و با ايمان حضرت زهرا (س) است براى يك لحظه هم شده است به خود
بياييد و راه اسلامى و صحيح را انتخاب كنيد.
انشاًا... كه خداوند تبارك
تعالى توفيق
اطاعت و بندگى به من و شما عنايت فرمايد و ديگر اينكه اگر جنازه مرا آوردند
در گلزار
شهداى شال دفن كنيد و اگر پيدا نكرديد هيچگونه ناراحتى به خود راه ندهيد
زيرا قبر فاطمهزهرا (س) نيز بىنام و نشان است و در اين لحظات آخر عمرم
اسلحهاى را در دست مىفشارم و با
خون سرخ خود مشت محكمى بر دهان استعمارگران شرق و غرب و ضدانقلاب داخلى
مىزنم.
و خدايا، تو شاهدى كه فقط به خاطر رضاى تو به جبهه آمدم و جان ناقابلم را
تسليم
تو كردم.
خدايا تو را به حق حضرت مهدى (عج) مرا يارى و هدايت فرما تا هر چه
بيشتر در
راه تو و خالص شدن براى تو قدم برداريم.
خدايا، خون ناقابل مرا در راه حسين
(ع) قبول
كن.
خدايا، مرا به آن جايى برسان كه ديگر كشته شدگان راحت رسيدند.
خدايا،
از
لحظهلحظه عمرم بكاه و بر عمر بابركت امام عزيزمان اميد محرومان جهان
بيفزا.
والسلام عليكم و رحمه اله و بركاته.
منا... التوفيق
اين چند بيت را بر سنگ قبرم بنويسيد.
اگر باشد قرار آخر بميرم نمىخواهم كه در بستر بميرم
نمىخواهم كه در ايام پيرى گنهكار و سيه دفتر بميرم
نمىخواهم كه همچون شمع سوزان بريزم اشك و در آذر بميرم
دلم خواهد كه در فصل جوانى دلاوروار در سنگر بميرم
همى خواهم كه در فصل جوانى ميان جبهه و سنگر بميرم
براى يارى رهبر بميرم.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.
نظر شما