جبهه ، کلاس و مکتب عاشقان شهادت است
يکشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۰۵
سیدمحمدرضا خالقی، هشتم دی ۱۳۴۳، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش سیدعلیاکبر، فرشنده لوازم خرازی بود و مادرش ربابه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سیزدهم آبان ۱۳۶۲، در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
به گزارش نوید شاهد قزوین:
وصیت نامه شهید سیدمحمدرضا خالقی
جبهه ، کلاس و مکتب عاشقان شهادت است
خداوندا! سپاس می گویم که مرا در این برهه از زمان به دنیا آورده، به من
توانایی دادی تا در صف جُندالله باشم و به خمینی و یارانش درود می فرستم و
او را از صمیم قلب، دوست می دارم؛ زیرا مرا آن چنان رهبری کرد تا به محبوبم
رسیدم.
سلام بر شما عزیزانی که درس شهادت را در دانشگاه کربلا آموختید و بی پروا،
چون کبوترهای آزادی از دشت های پُر خون و آتش ایران، با فریاد الله اکبر،
به سوی معشوق خود پَر کشیدید و در نوبهار سبز شهادت، بر بال های ابرها
نشستید و از این دیار به کبریای آخرت شتافتید.
خداوندا! تو شاهدی که من در این دنیا نتوانستم آن طوری که تو می خواهی،
زندگی کنم و زندگانی ام توأم با گناه و معصیت بوده و از این موضوع همواره
در رنج بوده ام.
خداوندا! قبول کن عذرم را و رحم کن به بدن ضعیفم و توبه ی من گناهکار را
قبول کن.
خداوندا! فرصتی ده تا تو را بیش از پیش دریابم.
خداوندا! فرصتی ده تا ایمانم افزوده شود و گناهانم قلیل گردد.
خداوندا! فرصتی ده تا توشه ای برای حیات اُخروی جمع کنم و از آتش دوزخ در
امان باشم.
خدایا! تو می دانی که با خَلقَت بدخوی و نامهربان بودم.
...و خداوندا! مرا ببخش و بیامرز و توبه ی مرا قبول بفرما تا مرگم با عزت و
شرافت در جبهه ها باشد.
آری! شهادت کمال انسان است؛ پس چه بهتر که مرگمان، شهادت باشد؛ زیرا شهادت،
آغاز پایانی است و شروع زندگانی ابدی و دَری است از درهای بهشت.
آری، برادران! جبهه، کلاس و مکتب عاشقان شهادت است و همه یک دل و یک صدا و
با کمال عشق به رهبر خود در راه خدا از تمام هدف های مادی و دنیایی دست
کشیده و به الله فکر می کنند و همچون علی اکبرها و عباس ها همواره، علیه
مستکبران جامعه می خروشند.
آری، برادران! مسأله ی اصلی خود را جنگ بدانید و همان طوری که رهبر انقلاب
فرموده است، در این برهه از زمان، جنگ است که آینده ی انقلاب مان را مشخص
می کند؛ پس، برادران! مسایل مادی و دنیایی خود را برتر از مسأله جنگ
ندانید؛ زیرا امر ولایت به تمام این مسایل ارجحیت دارد و بدانید که این
دنیا محل آزمایش است و باید اهل عمل باشیم و سخن و راه شهدا را پیش گیریم و
ندای تمامی شهدا را به تمام جهان برسانیم و بگوییم: «مکتبی که شهادت دارد،
اسارت ندارد!»
پس ای مادر و پدرم! از این که به جبهه ها رفتم، ناراحت نباشید؛ بلکه افتخار
و دعا کنید که اسلام بر کفر پیروز شود.
پس به تو ای مادر و پدرم! واجب است که راه شهیدان را ادامه دهید و هدف آنان
را پیش روی خود داشته باشید و در تربیت برادران و خواهرم کوشا باشید و
آنان را چون سربازان حسین(ع) بار آورید؛ زیرا فردا انقلاب نیاز به آنان و
امثال آنان دارد و سعی نمایید رابطه ی خود را بر مبنای مکتب، پایه گذاری
کنید؛ زیرا اسلام از همه ی این مسایل بالاتر است و دوست ندارم که بر سر
مزارم افرادی حاضر شوند که عُمری اسلام و احکام خط ولایت را به باد مسخره
گرفته اند.
...و اما مادر و پدرم! من در طول زندگی ام به شما خیلی بدی و بدخُلقی
نمودم؛ ولی حالا از شما می خواهم که از من درگذرید تا از بار گناهانم کاسته
شود و به برادران و خواهرم همیشه تذکر دهید که نماز را به پا دارند و نماز
جمعه ها و دعاها فراموش نشود.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.
نظر شما