گذری بر خاطرات «شهيد حميد صبري تکان تپه»
علاقه به امام راحل(ره) و جمهوري اسلامي داشت. در بسيج سپاه تكاب ثبت نام و هنگام اعزام سپاهيان محمد رسول ا...(ص) با چهره گشاده و به جبهه هاي نبرد حق علیه باطل شتافت. در جبهه سر از پا نمي شناخت، شبها در يك جاي خلوت به نيايش و راز و نياز با خدا مي‌پرداخت، چند روز مانده به اعزامش غسل شهادتش را به جا آورد، گويا معلوم بود كه شهيد مي‌شود، و در این راه به شربت شهادتش را نوشید و به درجه رفيع شهادت نايل گشت.

  نوید شاهد آذربایجان غربی : «شهيد حميد صبري تکان تپه» یک فروردین1349 ،درشهرستان تكاب در خانواده مذهبي ديده به جهان گشود. وی نیز مثل همسن و سالانش به درس و مشق عشق می ورزید و تاجایی که امکانات آموزشی و مالی اجازه داد به تحصیل پرداخت، و حتی درهمان سن کمش به پدرش در امرار معاش زندگی نیز کمک می کرد.

وی، فردي آرام، صبور، خوشرو و مورد احترام و علاقه دوستان و آشنايان بود. به مسائل مذهبي معتقد و مقيد بود و در معاشرت با دوستان و سلام دادن هميشه تبسم بر لب داشت و درحد توان خود به مستمندان و فقرا كمك مي كرد. به سالم سازي روح و روان با معنويات اعتقادي و اسلامي پرداخت. به ورزش علاقمند بود و خصلت مردانگي و جوانمردي كه داشت در مناسبات مختلف در راهپيمايي ها و عزاداري ها شركت مي كرد. مخصوصاً در عزاداري حسيني هميشه حاضر بود و با شوري وصف ناپذير به سينه زني و عزاداري مي پرداخت. 
علاقه به امام راحل(ره) و جمهوري اسلامي داشت. تمام خصوصيات اخلاقي حسنه و تربيت در يك خانواده مذهبي و ترغيب و تشويق خانواده مذهبي و شناخت واقعي خود از اهداف انقلاب او را براي اعزام به جبهه و دفاع از ميهن اسلامي مهيا ساخت. در بسيج سپاه تكاب ثبت نام و هنگام اعزام سپاهيان محمد رسول ا...(ص) با چهره گشاده و به جبهه هاي نبرد حق علیه باطل شتافت. 

در جبهه سر از پا نمي شناخت. چون نهايت مقصود او بود. گوئي به فرمان آماده انجام وظيفه بود و به گفته همسنگران و همرزمان، در حال و هواي روحاني و شورانگيز تا لحظه شهادت و وصال معبود به سر مي برد و در انجام وظايف شخصي گوي سبقت را از ديگران ربوده بود و هميشه دوستانش را مديون خود مي ساخت و جسم كوچك و روح بلند او زبانزد همسنگران و رزمندان بود.وی بسیارشجاع و با شهامت بود.

به نقل از همرزم «شهيد حميد صبري تکان تپه»
« باكاروان سپاهيان محمد (ص) به منطقه جنوب دزفول لشگر31 عاشورا اعزام شديم با شهيد حميد صبري همرزم و همسنگر بوديم كه سرتاسر وجود شهيد حميد مملو از ايثار و فداكاري بود.به عنوان ايثارگر واقعي و بسيجي عاشق امام و انقلاب مشغول خدمت بود، يكي از خصوصيات حميد صبر و بردباري بود، با آرامش و مهرباني با دوستان و همسنگران خود صحبت مي‌كرد و شبها در يك جاي خلوت به نيايش و راز و نياز با خدا مي‌پرداخت، بدون اين كه دوستان و همسنگران متوجه شوند. حميد لباسهاي آنها را مي‌شست .
 چند روزي طول نكشيد كه چندين فقره هواپيماهاي رژيم متهاجم بعثي عراق به حريم هواي شهرستان دزفول و لشگر تجاوز كردند، شهيد حميد به بچه‌ها گفت برويم غسل شهادت بكنيم، يكي از همسنگران (بسيجي) با شوخي گفت: قبل از اين كه غسل شهادت بكنيم قرعه‌كشي كنيم. براي شهادت قرعه به نام هركس كه افتاد او برود غسل شهادت بكند، همه بچه‌ها كه در يك سنگر نشسته بوديم، قبول كرديم و قرعه به نام خودش درآمد. چند روز مانده بود كه اعزام بشويم گويا معلوم بود كه شهيد مي‌شود، چهره و سيماي حميد هر روز از روز قبل نوراني‌تر مي‌شد، ما كه در تيپ4 بوديم به منطقه چنانه اعزام شديم و در آنجا شهيد حميد صبري به درجه رفيع شهادت نائل آمد. »
   اخلاق نيكو و پسنديده او چنان دوستانش را جذب كرده بود كه بعد از شهادتش روزها و شبها در مراسم گراميداشت او حاضر شده و اشك فراق مي ريختند و در تدوام راه او تشويق مي شدند و از اخلاق و خصوصيات بارز او تعريف مي كردند. هنوز بعد از چندين سال بر سر مزارش حاضرمي شویم و خاكش راتوتياي چشم مي كنند. اين بسيجي مخلص و فداكار در دوم دی ماه 1365 ، در منطقه چنانه بر اثر تركش خمپاره به درجه رفيع شهادت نايل گشت و خانواده و دوستان را داغدار ساخت. پيكر مطهرش را پس از تشييع پرشكوه در گلزار شهدا تكاب به خاك سپردند.روحش شاد و يادش گرامي باد!
منبع : اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده