شهدای خیبر – شهید رضا حسنپور
به گزارش نوید شاهد قزوین:
خاطرات
من از روی شما شرمنده ام
سردار سرتیپ، مهدی صباغی: از طرف سردار شهید «مهدی زینالدین»، فرماندهی «لشکر علی بن ابیطالب» (ع)، به برادر «شالباف» و چند تن دیگر مأموریت داده شد که جهت شناسایی منطقهی عملیاتی و فراهمکردن زمینهی عملیات، وارد جزیرهی «مجنون» شوند.
ایشان هم ـ که اولین رزمندهای بود که وارد جزیره «مجنون» میشد ـ تمام
امکانات و وضعیت جزیره را بررسی کرده و پس از بازگشت از جزیره به سردار
«زینالدین»، اطمینان داد که هیچ مشکلی برای انجام عملیات وجود ندارد.
شب اولی که وارد جزیره شدیم، خط را شکسته و منطقه را آزاد کردیم.
در این عملیات، «مهدی شالباف»، مسؤول قسمت شمالی جزیره بود که برای حفظ جزیره پدافند کرده بود و ما نیز با سردار «حسنپور» در جزیرهی مجنون بودیم.
پس از عملیات، دشمن «پاتک» سنگینی را آغاز کرد؛ به طوری که توانست خط را شکسته و جمعی از رزمندگان را اسیر کند.
از طرفی هم تانکهایش در حال پیشروی
به سمت خطوط «پدافندی» ما بودند.
موضوع را با سردار «زینالدین» در میان گذاشته و گفتم که همین وضعیت در
منطقهی شمالی هم ـ که «مهدی شالباف» در آن منطقه حضور دارد ـ وجود دارد.
«زینالدین» در پاسخم گفت: «با توجه به این که «مهدی» چند شب است که به
خاطر عملیات نخوابیده و از طرفی به لحاظ مجروحیت شدید دستش در عملیات قبلی
به زحمت افتاده است، من خجالت میکشم که با ایشان تماس بگیرم و بگویم
عقبنشینی کند؛ تو به او بگو.»
من هم بلافاصله با «مهدی» تماس گرفتم و پیغام سردار را به او رساندم و
خواستم که با باقی نیروهای به جا ماندهاش برگردد؛ اما «مهدی»، بلافاصله
گفت: «خط، نه مال توست و نه مال «زینالدین»!…
من هم بخاطر خدا و حفظ
انقلاب اسلامی، تا هر کجا که امکانش باشد پیش خواهم رفت!»
پشتبند این گفتوگو، «مهدی» رزمندههای گُردان خود را در قالب یک گروهان سازماندهی کرد و در مقابل دشمن ایستادگی نمود.
در حال درگیری با دشمن بودیم که با سردار شهید «مهدی زینالدین» روبرو
شدیم.
ایشان وقتی «شالباف» را دید، دستش را جلوی چشمهایش گذاشت و گفت:
«آقا مهدی! من از روی شما شرمندهام!»
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.