زندگینامه
محسن محتشم‌نژاد، بیست و سوم شهریور ۱۳۳۰، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش علی‌اصغر، پی‌فروش بود و مادرش آسیه-خانم نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته مدیریت بازرگانی درس خواند. مدیر مدرسه بود. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سیزدهم آبان ۱۳۶۲، در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به پهلو و صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
به گزارش نوید شاهد قزوین:

وصیت نامه شهید محسن محتشم‌نژاد

غیرخدا را کنار بگذارید

زندگانى دنیا در مقابل آخرت، کوتاه و ناچیز است و مرگ، حق است و براى تمام موجودات هست و حتى براى اولیا الله و کسى جز ذات اقدس حضرت بارى تعالى باقی نخواهد ماند؛ لذا جایز نیست براى دو روز دنیا، زندگانى ابدى را -به بهاى کم- فروخت و باید -یک باره- از این خواب غفلت بیدار شد که دیگر دیر است.

نوع بشر به عهدى که با خداى تبارک و تعالى دارد، باید عمل نماید که شیطان را -که او بندگى خدا نکرد- بندگى نکند؛ بلکه انسان باید خداوند را عبادت و بندگى کند، که این است راه راست و نجات.

حیات اُخروى را دریابید که هر روزش هزاران سالْ عُمْر دنیاست.

روزهاى این دنیا را قدر بشناسید و به شیوه ی ائمه معصومین از آن بهره گیرید.

کسانی که مانند این حقیر قدم هاى کوتاه برداشتند، امروز -به فضل خداى مجید- راه باز است و حتى مى توان پرواز کرد و جبران خسارت هاى گذشته را نمود.

بر ملت رزمنده و شهیدپرور فرض است که به خانواده هاى مهاجرین جنگى رسیدگى نمایند؛ طوری که آن ها احساس ترحُّم و حقارت نکنند و از فرزندان آنان -که سرپرست ندارند- مانند فرزندان خود دلجویى نمایند؛ «چو بینى یتیمى سرافکنده پیش/ مزن بوسه بر روى فرزند خویش» که خداوند -تبارک و تعالى- و رسولش(ص) و ائمه طاهرین یتیم نوازى و دلجویى از مستضعفین را دوست دارند.

دستمالى را که در مجالس عزادارى ابا عبدالله الحسین(ع) همراه دارم -در صورت راحت بودن- در کنارم دفن نمایید و هم چنین -اگر مقدور بود- قدرى از تربت شریفش بر چشم هایم بمالید. آن چیزى که انسان را به ضیافت گاه خدا راه مى دهد این است که غیر خدا را کنار بگذارد و این براى هر کس مُیسَّر نیست؛ ما هم که غیر از دعا چیزی نداریم!

السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج)؛ اینک از خدا فرجت را -که آرزوی همه ی مسلمین است و بسیاری با آرزوی وصالت و توفیق خدمت در التزام رکابت هر جمعه انتظار جمعه ی دیگری را کشیدند- می خواهیم.

گرچه فضولی به درگاه خدا و بی ادبی در محضرت می باشد؛ لکن ما که غیر از دعا چیزی نداریم. اینک با دعا و اشک چشم از تو می خواهم که از خداوند -تبارک و تعالی- بخواهی که در ظهورت -که همانا التیام بخش دردهای جامعه ی اسلامی است- در زمان امام خمینی و به خاطر مُزد مجاهداتش، تعجیل فرماید.

خدایا! سقوط شیطان بزرگ آمریکا، کفر جهانی، شوروی و صهیونیسم غاصب را -به دست حضرتش- به زودی فراهم فرما.

خدایا! از تو بخشش برای خود و کلیه ی کسانی که این جانب را می بخشند، مسألت دارم.

همه ی کسانی را که با اسلام آشتی دارند، دوست دارم و شما را سفارش می کنم به حفظ آبروی مؤمنین و مسلمین، تا خداوند شما را در قیامت حفظ نماید.

پروردگارا! ما را شُکرگزار نعمت های بی کرانت قرار بده که در رأس آن، نعمت امامت و هدایت از سوی تو می باشد؛ ابراهیم، مُحمّد، علی، حضرت بقیه الله و امام خمینی را به عنوان پیامبر و امام فرستادی تا نوری در ظلمت دنیا و چشمِ دل هایی قادر به دیدن حق و تشخیص آن از باطل باشند.

ای خدای مهربان! به امت اسلام توفیق توکل به خود را بده تا بر اثر این توکل از نعمت های بی کران تو برخوردار شوند.

تو آن خدایی هستی که بدون تقاضا همه چیز دادی؛ پس اکنون یاریمان ده تا جز رضای ترا راضی نباشیم. بالاترین ذکر خدا، نماز است؛ خدایا! ما را از نمازگزاران قرار بده.

امام صادق(ع) می فرماید: «کسی که به فاصله ی یک وجب از جماعت مسلمین دوری گزیند، رشته ی اسلام را از گردن خود خارج کرده است!» حال بر ماست که با احساس وظیفه، در نماز جمعه و جماعات، دعاها و راه پیمایی ها (جماعت مسلمین) حاضر شویم که بی طرف، بی شرف است و مورد سوء استفاده ی شیاطین قرار می گیرد.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده