شهدای کربلای 8 – وصیت نامه شهید محمدرضا محمدیزیارانی
به گزارش نوید شاهد قزوین:
وصیت نامه شهید محمدرضا محمدیزیارانی
مگذارید دشمن به حریم اسلام تجاوز کند
درود و سلام به نایب بر حق امام زمان(عج)، امام خمینى که ظلمت را شکافت و
به آغوش میهن آمد و جمهورى اسلامى را بر پا و اسلام را زنده کرد و جهل،
ظلمت و فساد را بَرکَند و اسلام را آورد و ما خفتگان را بیدار کرد.
درود و سلام به تمام یاران جمهورى اسلامى که خالصانه در جهاد و مبارزه اند و
زحمت مى کشند تا دین حق بر پا شود و اسلام زنده و حکومت اسلامى در سراسر
جهان برقرار گردد.
این را همه بدانند که من با کمال آگاهى در این راه قدم گذاشتم و رفتم تا
دشمن دین را زیر پا لِه کنم؛ یا کربلا بروم و یا هرگاه خدا لایق دانست، مرا
در پناه خود قرار دهد.
دوستان بدانند این راه، راه خدا و راه انبیا و امامان است.
همه بدانند و مى دانند -زمانى که هنوز امام نیامده بود- ایران چه وضعى
داشت؛ تمام جامعه را فساد گرفته بود و مردم در بدبختی ها و غرب زدگی ها بسر
مى بُردند.
او از روز اول که آمد، شیطان ها فرار کردند و تمام مراکز فساد نابود شد. آیا این دلیل حقانیت امام نیست که به جاى قمار و مشروب، نماز جمعه و دعاى کمیل برقرار می گردد؟! از همه ی آن هایى که به من علاقه داشتند و دارند، مى خواهم به حقانیت این راه اقرار کنند و به این راه بپیوندند؛ البته من براى خودتان مى گویم، چون من شناختم و رفتم و حالا شما.
...
وصیتم به مردم زیاران؛
قدر خانواده هاى شهدا را بدانید؛ شما اى مردم غیور و شهیدپرور و رزمنده ی
زیاران!
فرزندان خود را به یاری امام و نایب بر حقش بفرستید تا یارى کننده
دین خدا باشند.
...و وصیتم به دوستان این است: نماز و روزه یادتان نرود و کارهاى خیر انجام
دهید؛ دست بینوایان را بگیرید و ناتوانان را کمک کنید تا خدا از شما راضى
شود.
...و اما خدمت پدر بزرگوارم سلام عرض می کنم و امیدوارم مرا ببخشد که زحمت بسیار برایم کشید؛ برایم هم پدر بود و هم مادر و من نتوانستم جبران زحمات ایشان را بکنم.
وصیتم به خواهران مهربان و فامیل خوبم؛ همه ی خواهران حجاب را رعایت کنند. اى خواهرانم! اگر اسلام را خوب شناختید، بدانید من راه امام حسین(ع) را ادامه دادم و شما پیام خون مرا زینب گونه باید به جامعه برسانید وگرنه به سعادت نخواهید رسید؛ پس اگر شما هم عُمْر و زندگى را به دست خدا و سعادت را در راه امام حسین(ع) مى دانید، هم چون زینب(س) -ادامه دهنده ی راه شهدا- باشید.
...و شما اى فرزندانم، مهدى جان و احمد جان! راهم را ادامه دهید و مگذارید
دشمن به حریم اسلام تجاوز کند؛ به مسجد و به نمازهاى جماعت و دعاى کمیل
بروید تا روح شما صفا بگیرد و از پلیدی ها پاک گردد و شیطان را حریف شوید و
صفاى باطن پیدا کنید و برایم قرآن بخوانید و طلب آمرزش از خداى بزرگ
نمایید.
من همگى شما را دوست دارم؛ ولى براى رضاى خدا رفتم تا دین حق پایدار بماند و امام زمان(عج) از من راضى و خشنود گردد.
...و اى همسر عزیزم! فرزندان مان، مهدى و احمد را به طور شایسته تربیت کن و
راهم را به آنان بشناسان و آنان را براى فراگیرى علوم اسلامى تربیت نما و
از اینکه شما را رها کردم و رفتم به جبهه ی حق علیه باطل، براى این بود که
دشمنان اسلام سرزمین مقدس مان را اشغال کرده بودند؛ از وجدان دور بود که ما
راحت باشیم و وسایل زندگی مان فراهم باشد و شرق و غرب بر سر یک عده از
همشهریان و هموطنان ما گلوله بریزید؛ پس باید به پا خاست و به نداى امام
عزیزمان لبیک گفت، چون ما مرجع تقلیدمان امام است و باید با جان و دل
فرمانش را عمل کنیم و لبیک گوییم.
سپاس بی کران خدا را که اول زندگی ام را سعادت و آخر آن را شهادت قرار
داد.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.