نوید شاهد - «عراقی‌ها از ما درخواست عکس کوچک امام خمینی (ره) که در جلوی سینه ما نصب بود و همچنین درخواست دستمال چفیه کردند که با تکیه سنگی داخل دستمال چپی گذاشتیم به طرف آن‌ها پرتاب کردیم و آن‌ها گرفتند ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
به عراقی‌ها گفتیم این یادگاری به درد خودتان می‌خورد!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، ایمانعلی عابدزاده از خاطرات خود در هشت سال دفاع مقدس می‌گوید: بنده در بار دوم اعزام به جبهه در منطقه شلمچه از منطقه کردستان به منطقه شلمچه اعزام شده بودم در حین اینکه آتش بس از سوی دولت عراق و ایران از سوی بین‌الملل اعلام شده است هیچ یک از نیرو‌ها حق تیراندازی نداشتند.

یک روزی بنده نزدیک خط اول و میدان مین که توام با سیم خاردار بود نزدیک عراقی‌ها شدیم که شیعه بودند و با آن‌ها به صورت عربی شکسته صحبت می‌کردیم آن‌ها از ما درخواست عکس کوچک امام خمینی (ره) که در جلوی سینه ما نصب بود و همچنین درخواست دستمال چفیه کردند که با تکیه سنگی داخل دستمال چپی گذاشتیم به طرف آن‌ها پرتاب کردیم و آن‌ها گرفتند.

در عوض ما از آن‌ها درخواست کردیم یک چیزی یادگاری به ما بدهد آن‌ها به ما یک بوکس سیگار سومر پرتاب کردند که بعدا به آن‌ها عودت دادیم و گفتیم این یادگاری به درد خودتان می‌خورد!

منبع: کتاب اول خاکریز (گزیده خاطرات دفاع مقدس استان قزوین)
 
پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده