برگی از سیره زندگی شهید "رجایی"؛
نوید شاهد - «یک روز که به منزل آمد، دید جلوی درب خانه کولری گذاشته‌اند. لبخندی زد و گفت: خب! به سلامتی. پس نوبت ما هم رسید. یکی از پاسدار‌های محافظش گفت: نَه. این کولر مال تعاونی نیست، به شدت ناراحت شد و با عصبانیت گفت: شما به چه حقی، از نخست‌وزیری برای استفاده شخصی من کولر آورده‌اید؟ ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "محمدعلی رجایی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
روایت خواندنی گرمای تابستان و نصب کولر تعاونی بدون نوبت در خانه شهید رجایی


به گزارش نوید شاهد استان قزوین، محمود صدیقی از خاطرات شهید محمدعلی رجایی (دومین رئیس‌جمهور ایران) می‌گوید: خانه دایی‌ام کولر نداشت و به خاطر گرمای هوا در تابستان، به تعاونی محل مراجعه کرده بود و برای گرفتن کولر ثبت‌نام کرده بود.

یک روز که به منزل آمد، دید جلوی درب خانه کولری گذاشته‌اند و می‌خواهند آن را نصب کنند. لبخندی زد و گفت: خب! به سلامتی. پس نوبت ما هم رسید و کولر ما را هم دادند.

یکی از پاسدار‌های محافظش گفت: نَه. این کولر مال تعاونی نیست، چون ما دیدم به این زودی‌ها نوبت شما نمی‌رسد، از نخست‌وزیری این را آوردیم که در این فصل گرما خانواده شما اذیت نشوند.

ایشان تا این جمله را شنید به شدت ناراحت شد و با عصبانیت گفت: شما به چه حقی، از نخست‌وزیری برای استفاده شخصی من کولر آورده‌اید؟ زود این پایه‌ها را که جوش داده‌اید، بردارید و کولر را هم به نخست‌وزیری برگردانید. این کولر مال بیت‌المال است. هر وقت نوبت من در تعاونی رسید، کولرم را می‌دهند و نصب می‌کنم.

هر چه اصرار کردند، فایده‌ای نداشت. دست آخر، پایه‌ها را کندند و کولر را هم به نخست‌وزیری برگرداندند.

منبع: کتاب بادیه‌فروش (برگ‌هایی از زندگی شهید محمدعلی رجایی)
 
پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده