«چند پتو در دست داشت و مانند پدری مهربان که از بچه‌هایش مواظبت می‌کند به چادر نیرو‌های بسیجی می‌رفت و کسانی که پتو نداشتند و یا کم داشتند به آن‌ها می‌داد و زیر سرشان را درست می‌کرد و رویشان می‌انداخت ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "رجبعلی بهتویی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.

فرمانده‌ای همانند پدر مهربان!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید رجبعلی بهتویی، سوم آبان ۱۳۴۲ در روستای شریف‌آباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش محمدعلی (فوت۱۳۵۱) و مادرش صفیه نام داشت و تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، بیست و یکم اسفند ۱۳۶۲ با سمت معاون فرمانده گردان در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید، پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

فرمانده‌ای همانند پدر مهربان!

اسدالله خمسه‌ای همرزم شهید رجبعلی بهتویی روایت می‌کند: در منطقه عملیاتی سرپل ذهاب بودیم و خودمان را برای عملیاتی آماده می‌کردیم و قرار بود که بیش از سه روز در آنجا نمانیم. اما دلایلی باعث شد که ۴۵ روز آنجا ماندیم آن روز‌ها فصل پاییز بود و هوا بسیار سرد. نیمه شبی دیدم که فردی دور تا دور چادر‌ها می‌گردد فکرم مشغول شد که چه کسی است که در این سرما و نیمه شبان به دور چادر‌ها می‌گردد؟!

ذهنم متوجه منافقان و اکراد شد، اما وقتی نزدیک او شدم دیدم که آقای بهتویی است که چند پتو در دست داشت و مانند پدری مهربان که از بچه‌هایش مواظبت می‌کند به چادر نیرو‌های بسیجی می‌رفت و کسانی که پتو نداشتند و یا کم داشتند به آن‌ها می‌داد و زیر سرشان را درست می‌کرد و رویشان می‌انداخت.

او در آن روز‌ها اندکی استراحت می‌کرد و پس از همه می‌خوابید و زودتر از بقیه از خواب برمی‌خواست و برای حمام صحرایی که داشتیم هیزم جمع می‌کرد و از رودخانه برای منبع حمام و دستشویی آب می‌آورد و آن را آماده می‌کرد و حتی آفتابه‌ها را آب می‌ریخت تا وقتی که رزمندگان از خواب برمی‌خیزند کمترین مشکلی را هم احساس نکند! کار‌های او ما را به یاد پدران مهربان می‌انداخت.

منبع: کتاب دلیر بی‌ادعا (زندگی‌نامه و مجموعه خاطرات سردار شهید رجبعلی بهتویی)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده