«دو نفر از بچه‌های زنجان نتوانستند از اتاقک‌های مربع بیرون بیایند پس اسلحه خود را حایل قرار داده بودند تا به کمک آن بیرون بیایند، ولی اسلحه از ضامن خارج شده و شلیک کرد که به چانه یکی از آن دو برخورد کرده و از سرش خارج شده بود و درجا شهید شد ...» ادامه این خاطره از زبان «بهرام ایراندوست» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

گلوله به چانه او برخورد کرده و از سرش خارج شد!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، رزمنده دفاع مقدس بهرام ایراندوست، متولد ۱۳۳۰ در احمدآباد دشتابی از توابع شهرستان بوئین‌زهرا به دنیا آمد. از سال ۱۳۵۳ در اداره تعاون مشغول به کار شده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با ادغام این اداره در جهاد کشاورزی مدال جهادگری را برسینه آویخت و تا سال ۱۳۸۱ در این نهاد مقدس منشا خدمات و فعالیت‌های ارزنده‌ای بوده است.

ایشان سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد و دو فرزند دختر و پسر از خود به یادگار گذاشته است، ایشان با آغاز جنگ تحمیلی حضورش را در جبهه‌ها ضروری دانست و براساس پیگیری‌های مستمری که داشته در مناطق جنگی حضور یافته است. وی طی ۲۶ ماه به دفعات در جبهه‌های جنوب و غرب کشور در مسئولیت‌های مختلف نظامی و تدارکاتی فعالیت داشته است.

گلوله به چانه او برخورد کرده و از سرش خارج شد!

رزمنده دفاع مقدس بهرام ایراندوست از خاطرات خود روایت می‌کند: در موقع برگشت، موانع سیم‌خاردار، باتلاق و کانال‌هایی که به روش و سبک اسرائیلی معروف بود و به شکل نعل اسب ساخته می‌شد و همین‌طور اتاقک‌هایی در ابعاد سه در چهار متر به ارتفاع چهار یا پنج متر قرار داشت که نیرو‌ها باید از آن عبور می‌کردند.

دو نفر از بچه‌های زنجان نتوانستند از اتاقک‌های مربع بیرون بیایند پس اسلحه خود را حایل قرار داده بودند تا به کمک آن بیرون بیایند، ولی اسلحه از ضامن خارج شده و شلیک کرد که به چانه یکی از آن دو برخورد کرده و از سرش خارج شده بود و درجا شهید شد. سه روز برای این شهید همه نیرو‌ها عزاداری کردند.

از این قبیل اتفاقات در دوره‌های آموزشی پیش می‌آمد و تلفات داده می‌شد. این آموزش‌ها برای بالا بردن سطح مهارت نیرو‌ها لازم بود چرا که بعضی مواقع در میدان جنگ با کماندو‌ها و نیرو‌های ورزیده عراقی روبه‌رو بودیم که آمادگی رزمندگان می‌توانست از دادن تلفات احتمالی جلوگیری نماید.

در آموزش چگونگی کندن کانال مثلثی که تیربار در رأس آن قرار می‌گرفت و منطقه زیادی را پوشش می‌داد و همچنین کانال لوزی که از چند زاویه امکان آتش را فراهم می‌کرد، آموختیم. گذشتن از سیم‌های خاردار در آن هوای سوزان خوزستان کار مشکلی بود. با کوچک‌ترین بی‌احتیاطی دست و یا صورت بچه‌ها به سیم‌ها گیر می‌کرد و پاره می‌شد.

پاره شدن لباس‌ها امری بود که برای همه اتفاق می‌افتد و با نخ و سوزن پارگی‌ها را می‌دوختیم تحمل این سختی‌ها برای رزمندگان عادت شده بود. این‌ها همه در دوره آموزشی اتفاق می‌افتاد و گرنه در میدان جنگ و خطوط مقدم، کوچک‌ترین بی‌احتیاطی می‌توانست به قیمت کشته شدن و شهادت چندین نفر تمام شود.

این‌ها را آموزش می‌دیدیم که در خط مقدم بتوانیم به سرعت از میدان سیم‌خاردار عبور کنیم و از موانع ایذایی دشمن بگذریم جایی که کوچک‌ترین توقف به توقف تمام نیرو‌ها منتهی می‌شد و می‌توانست یک عملیات را با شکست روبرو کند.

منبع: کتاب موج انفجار (دفاع مقدس در خاطرات رزمنده جهادگر بهرام ایراندوست)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده