زندگی نامه شهید«حبیب اله حسن زهی»

دفاع از میهن را وظیفه همه ایرانیان می دانست

شهید«حبیب اله حسن زهی»، ششم شهریور 1335، در شهرستان زاهدان در خانواده ای فقیر به دنیا آمد. دفاع از اسلام و میهن اسلامی را تا آخرین قطره خون تحت رهبری امام را وظیفه تمامی ملت مسلمان و شهید پرور ایران می دانست. در ادامه زندگی نامه این شهید بزرگوار برای علاقمندان منتشر می شود.

دفاع از میهن را وظیفه همه ایرانیان می دانست

به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، شهید«حبیب اله حسن زهی»، ششم شهریور 1335، در شهرستان زاهدان در خانواده ای فقیر به دنیا آمد. پدرش مولاداد و مادرش مدینه نام داشت. دوران کودکی را در همان روستا سپری نمود و بعلت فقر بیش از حد و کم  آبی و خشکسالی خانواده اش به یکی از روستا های توابع گرگان عزیمت نمود.

در سال 1343 پا به مدرسه ابتدایی گذاشت، چهار سال اول دوران ابتدایی را در قره بلاغ و دو سال دیگر دوران ابتدایی را در شجاع آباد گذراند از آنجا که علاقه شدیدی به تحصیل داشت و بی سوادی را یکی از دردهای بزرگ جامعه می دانست و چون پدرش از عهده مخارج تحصیل بر نمی آمد پس از اتمام دوره ابتدایی ترک تحصیل کرد و بعد از یکسال دوران دبیرستان را با مشکلات فراوان شروع کرد وی که خود را از خانواده ای متدین و مستضعف می دانست به همین دلیل در طی مدتی که ترک تحصیل کرد در کارهای کشاورزی با خانواده خود همکاری کرد و به همین دلیل درد و رنج روستاییان محروم را با تمام وجود خویش لمس می کرد و از لحاظ رفتار و کردار نمونه بارز یک مسلمان بود تا اینکه توانست مبلغی را جهت هزینه تحصیل دوران دبیرستان فراهم سازد.

در طی یکسال ترک تحصیل همیشه به فکر این بود که باید تحصیل کرد و از بدبختی و ظلم نجات پیدا کرد بنابراین با تحمل هزاران رنج و زحمت به منظور ادامه تحصیل عازم گرگان شد. شهید با مبلغ کمی که در دوران ترک تحصیل فراهم آورده بود چند سال اول دوران دبیرستان را بطور روزانه تحصیل کرد چون خانواده اش از لحاظ مالی محروم بود ایشان از این موضوع بسیار رنج می برد و بنابراین به این فکر افتاد که بطور شبانه تحصیل نماید و روزها برای تامین مخارج تحصیلش کار کند. از دوران ابتدایی گرفته تا پایان دوران دبیرستان همیشه تابستان ها در کارهای کشاورزی به خانواده کمک می کرد و به مکتب هم می رفت و درس های مذهبی می خواند وی قرآن را در دوران ابتدایی خوانده و به پایان رسانده بود.

جوانی مکتبی و مسلمان مذهبی به تمام معنی بود و یک لحظه از یاد خدا و عبادت غافل نبود. بالاخره در سال 1356 موفق به اخذ دیپلم شد. از آنجا که پدر دیگر توانایی کار کردن و بنیه مالی نداشت از تحصیلات دانشگاهی چشم پوشید و او باید مخارج دو برادر و خواهرش را می داد بنابراین پس از فارغ التحصیل شدن به استخدام هوا نیروز درآمد و دوره تعلیماتی را در پادگان فرح آباد گذراند. و پس از آن به دانشکده همافری راه یافت و تخصصی درجه 2 زبان را با موفقیت به پایان رساند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 و انحلال رشته همافری وی در نیروی زمینی واحد توپخانه به خدمت مشغول شد و دوره آموزشی توپخانه را در اصفهان طی کرد و بعد از اینکه درجه ستوان سومی را گرفت برای انجام خدمت به تهران عزیمت نمود و در سال 1360 با دختر یکی از اقوام خود ازدواج کرد.

پس از حمله مزدوران بعثی به خاک ایران و از آنجا که علاقه شدیدی به دفاع از اسلام و میهن اسلامی داشت به جبهه دزفول رفت تا با دیگر برادران همرزمش از میهن اسلامی ایران دفاع کند و در چندین عملیات شرکت داشت و پس از پیروزی عملیات فتح المبین و بیرون راندن صدامیان کافر از منطقه دزفول و شوش به همراه دیگر رزمندگان اسلامی به جبهه خرمشهر شتافت و در چندین عملیات نظامی موفقیت آمیز شرکت داشت. از آنجا که رشته اش توپخانه بود به دیده بانی پرداخت، وقتی از جبهه به خانه می رفت از دلاوری های رزمندگان اسلام برای خانواده اش تعریف می کرد و دفاع از اسلام و میهن اسلامی را تا آخرین قطره خون تحت رهبری امام را وظیفه تمامی ملت مسلمان و شهید پرور ایران می دانست و در عملیات آزاد سازی خرمشهر حضور داشت.

هجدهم اردیبهشت 1361، در دزفول بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید. پیکر او را در زادگاهش به خاک سپردند.

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده