شهادت پایان زندگی نیست، ادامه راه است
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید«ابراهیم نجفی»، دهم فروردین 1349 در شهرستان هرسین به دنیا آمد. پدرش محمدعلی، کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته انسانی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. 14 اردیبهشت1366 در گامو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
وصیت نامه شهید
به نام خداوند بخشنده مهربان
با سلام بر آقا امام زمان .
حضور خانواده عزیزم، سلام بر تک تک شما عزیزان. امیدوارم و از درگاه خداوند می خواهم هیچ گونه نگرانی نداشته باشید و زندگی را با صبر و اتکا به پروردگار سپری کنید.
باری پدر، مادر، خواهر و برادرانم!30 فروردین ماه 1366ساعت 1:30نیمه شب است و بچه ها همه به خواب رفته اند. امروز به ما خبر دادند که می خواهیم به عملیات برویم. همه جا سرد و ساکت است و جز صدای جغد که از تنهایی می نالد صدای دیگری نیست.
اینجا در روشنایی فانوسی خواستم به عنوان وصیت چند جمله ای بنویسم؛ اما بغض گلویم را فشار می دهد و اشک چشمانم را پر کرده است. انسان یک روز به دنیا می آید و یک روز هم از دنیا می رود، این واقعیتی است که هیچ کس نمی تواند از آن سر باز زند و هیچ کس هم با داد و فریاد و شیون نمی تواند از آن بگریزد. حال که این یک واقعیت است از شما عاجزانه می خواهم در مرگ من خیلی ناراحت نشوید؛ زیرا هزاران شهید در شور جوانی به خاک رفته اند و هرگز هم بلند نمی شوند.
امشب برادرم بیش از شب های دیگر پیش چشمم است و در کنار آن نور دیدگانم و یادگاران برادرم، تمام آنها پیش چشمم مجسم می شوند. باور کنید که من بعد از مرگ برادرم به جز فرزندانش فکر دیگری نداشتم؛ چون او تمام زندگی خود را با ناراحتی و درد سپری کرد. اشک ها نمی گذارند حرفم را بزنم و نمی توانم آنچه را در قلبم است به زبان آورم، حرفم را کوتاه می کنم. هدفم از این سخنان این بود که فرزندان برادرم را فراموش نکنید، آنها خیلی احتیاج به محبت دارند. جان! عاجزانه از شما می خواهم که نگذارید آنها تنها باشند و نگذارید که غم از همین اول زندگی بر چهره ی نازنین آنها بنشیند. جان! می خواهم بسیار تأکید کنم؛ اما نمی توانم. امیدوارم به هر قیمتی شده آنها را بزرگ کنید و هرگز نگذارید دلشان بشکند.
پدر و مادرم اگر چه رسم ادب این بود که اول با شما صحبت کنم اما خودتان موقعیت را درک می کنید.
پدر و مادرم! آن شب هایی که تا صبح بالای سر من پرستاری کرده اید را از یاد نبرده ام و از آن همه زحمت ها که شما برای من کشیده اید آگاهم اما باید بگویم که تقدیر چنین بود که من نتوانم زحمت های شما را پاسخ گویم. از شما می خواهم که در مرگ من زیاد ناراحت نشوید.
انتهای پیام/