خنده بر لب!
چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۲۰
سال 63 و به هنگام عملیات بدر است، ما جزو رزمندگان گردان حضرت رسول(ص)، لشگر علی بن ابیطالب (ع) بودیم.
آن ایام ما را به کشتارگاه مرغ در مهاباد بردند، مکانی که به عنوان اردوگاه نظامی، مهیا کرده بودند و ما چند ماهی را آنجا گذراندیم...
به گزارش نوید شاهد قزوین:
... کادر گردان، از جمله شهیدان امیر جوادی و فرمانده گردان، مرتضی حاجی سید
جوادی، آماده عزیمت به منطقه برای شناسایی هستند.
آنها به هنگام اعزام، سخت همدیگر را در آغوش گرفتند و با هم خداحافظی کردند. هر دوی این عزیزان، جزو بچه های خنده رو، مهربان و صمیمی بودند، آنها حتی به هنگام سلام و علیک هم خنده بر لب داشتند.
این دو بزرگوار در اصل هنگام خداحافظی، مرگ را به سخره گرفته بودند و امیر جوادی می گوید: سید اگر شهید شدی که می شوی، ما را در آن دنیا شفاعت کن ... و سید هم به امیر همین را می گوید و امیر بلندتر می خندد تا رد گم کرده باشد.
آنها به هنگام اعزام، سخت همدیگر را در آغوش گرفتند و با هم خداحافظی کردند. هر دوی این عزیزان، جزو بچه های خنده رو، مهربان و صمیمی بودند، آنها حتی به هنگام سلام و علیک هم خنده بر لب داشتند.
این دو بزرگوار در اصل هنگام خداحافظی، مرگ را به سخره گرفته بودند و امیر جوادی می گوید: سید اگر شهید شدی که می شوی، ما را در آن دنیا شفاعت کن ... و سید هم به امیر همین را می گوید و امیر بلندتر می خندد تا رد گم کرده باشد.
آخر آن 2 خیلی زود به شهادت رسیده و خنده هایشان دشمن شکن و کفر ستیز باقی
می ماند.
سید ابراهیم موسوی
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.
نظر شما