زندگینامه
مصیب صادقی، یکم آذر ۱۳۳۶، در روستای رزجرد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش رضاقلی و مادرش عشرت نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر بود. سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم بهمن ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت گلوله به کتف و دست، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

به گزارش نوید شاهد قزوین:

وصیت نامه شهید مصیب صادقی

از ولایت فقیه، دولت اسلامی و روحانیت در خط امام حمایت کنید

از خدا می خواهم که مرا در زنده بودنم بر هوای نفس -که همانا «نفس اماره» است- غالب گرداند و مرا یاری کند تا به آن چه آرزو دارم، یعنی «شهادت» دست یابم؛ -ان شاء الله تعالی.

الحمدلله خدا توفیق داد و من را -که قطره ی کوچکی از یک اقیانوس بزرگ بودم- جزو سربازان دین خودش قرار داد.

...و اما ای امت غیور اسلامی ایران! بدانید که من به جبهه نیامدم، مگر به حکم وظیفه ی شرعی و اطاعت از ولایت فقیه و دفاع از حدود اسلام که همانا فرمان الله است؛ چون ما بر اساس عقیده جهاد می کنیم و یقیناً پیروزی از آن ماست؛ این وعده ی خداست و وعده ی خدا تخلف ندارد.

ای منافقین بیچاره که زیر گوش مردم وز وز می کنید و در مملکت ما -که اسلامی شده است- هِی کمبودها را به رُخ مردم می کشید؛ حیا کنید!

ای مردم! به حرف های این ها توجه نکنید.

این ها به گفته ی قرآن کریم خودشان سست هستند و می خواهند شما را سست کنند و تنها راه مقابله با این ها این است که وحدت را حفظ کنید و حرام خدا را حرام و حلال خدا را حلال بدانید و از ولایت فقیه، دولت اسلامی و روحانیت در خط امام حمایت کنید.

خواهرها و مادرها! حجاب تان را حفظ کنید و با حجاب خودتان مشت محکمی بر دهان یاوه گویان بزنید.

...و اما درباره ی نماز؛ نماز را تَرک نکنید که قهر کردن با خداست؛ آن هم نمازی که مورد قبول خدا باشد و آن هم به جماعت.

امام حسین(ع) به همراه هفتاد ودو یار وفادارش در کربلا به شهادت رسیدند؛ آیا جز برای احیای احکام اسلام و نماز بود؟

امام حسین(ع) در روز عاشورا -در آن موقعیت حساس جنگ و در مقابل تیر و نیزه ی یزیدیان- به نماز می ایستد؛ آیا امام معصوم احتیاجی به عبادت داشت؟

او می خواهد به ما درس بدهد و به ما بفهماند که چقدر نماز واجب است.

امت مسلمان ایران! امام حسین(ع) زیر بار ذلت نرفت. ما هم که در کوچکی در کلاس امام و پیشوای خود حسین بن علی(ع) این درس را آموخته ایم، هرگز زیر بار ذلت نخواهیم رفت و هرگز تسلیم قدرت های استعمارگر نخواهیم شد.

...و اما ای خانواده ی عزیزم! اگر خبر شهادت مرا به شما دادند نگران نشوید و زیاد شیون نکنید؛ تا مبادا دشمنان انقلاب خوشحال شوند و با صبر و مقاومت خود به منافقین کوردل بفهمانید که ما تا آخر ایستاده ایم و به عقب یک قدم بر نخواهیم داشت.

...و اما پدر و مادرم! افتخار و مباهات کنید که فرزندی داشتید و در راه خدا قربانی کردید و غم نخورید که شما نزد علی(ع) و زهرا(س) رو سفیدید و مبادا شهادت مرا به رُخ دیگران بکشید.

عزیزان من! با شهادت من، شما در بوته امتحان خدا قرار گرفته اید؛ چون مصیبت یکی از آزمایش های الهی است؛ پس شما نیز صبر و بردباری کنید و هر وقت خواستید گریه کنید، به یاد ابا عبدالله الحسین(ع) گریه کنید؛ چون هیچ مصیبتی بالاتر از مصیبت امام حسین(ع) نیست.

ای همسرم، مادرم و برادرانم! از فرزندان من «صدیقه، مصطفی و مرضیه» -که اول به خدا و دوم به شما می سپارم- به خوبی محافظت کنید و آن ها را با خدا و دین اسلام آشنا کنید و به آنان قرآن بیاموزید.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده