شهدای خیبر – شهید محمود نوریفرد
پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۸
محمود نوریفرد، یکم خرداد ۱۳۴۲، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدتقی، کفاش بود و مادرش سکینه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند ۱۳۶۲، در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش احمد نیز به شهادت رسیده است.
به گزارش نوید شاهد قزوین:
وصیت نامه شهید محمود نوریفرد
رضایم فقط به رضای خداست
این نامه را در جبهه های نبرد حق علیه باطل می نویسم و شاید آخرین شب
عُمْرَم باشد که در این دنیای فانی و پُر از فریب، نیرنگ، حسد، کینه و عشق،
محبت، ایثار و شهادت، زندگی می کنم.
پیام من به همه ی عزیزانم این است که اگر لیاقت شهادت را یافتم و به «لقاء
الله» پیوستم، کسی برایم گریه نکند و صبر و تحمل داشته باشد و اگر مجروح یا
مفقودالاثر گردیدم، راضی به رضای خدا باشید؛ من نیز رضایم فقط به رضای
خداست و از او خواستم اگر کُشته شدم، از گناهانم درگُذرد و در آخرین لحظات
عُمْرم، جمال نورانی امام (عج) را ببینم و سپاه اسلام بر سپاه کفر پیروز
گردد و عُمْر امام امت، خمینی کبیر را -تا ظهور حضرت مهدی(عج)- پایدار
نماید و اگر زنده ماندم، توفیق عبادت خویش را نصیبم گرداند.
اینجا محل ایثار و گذشت از خود -که بالاترین گذشت ها است - می باشد.
سربازان شجاع امام زمان(عج)، حماسه های صدر اسلام و کربلای خونین امام
حسین(ع) را دوباره زنده کردند؛ چنان که دشمن زبون، با اولین حمله روحیه ی
خود را می بازد و با دست پاچگی و بدون هدف، شروع به تیراندازی کرده و خود
را تسلیم سپاه اسلام می کند.
این صحنه ها را به غیر از امام زمان(عج)، کس دیگری رهبری نمی کند.
معجزاتی
در این درگیری ها مشاهده می شود، که باورکردنی نیست؛ جوانان بی تجربه، با
اسلحه ی سبک و با یک حمله ی غیورانه، دشمن زبون را -که با سنگین ترین و
مجهزترین سلاح ها مسلح است- از پای در می آورند.
در خاتمه درود و سلام من به همسر و فرزندم -که به اندازه ی یک دنیا آن ها
را دوست دارم- و به پدر، مادر، خواهر و برادرم؛ از همه ی فامیل می خواهم
مرا حلال نمایند، تا شاید -به این وسیله ی- خدا نیز از گناهانم بگذرد و مرا
ببخشد.
منبع:
بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.
نظر شما