زندگینامه
قاسم نیکجو، بیست و نهم مرداد ۱۳۴۲، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش غلامعلی (فوت۱۳۶۱) شاطر نانوایی بود و مادرش زهراسلطان نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و نهم فروردین ۱۳۶۳، با سمت معاون فرمانده گروهان در دشت آزادگان بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

به گزارش نوید شاهد قزوین:

وصیت نامه شهید قاسم نیکجو

همه در قبال انقلاب مسؤول هستیم

خدایا! تو از اعمال من با خبری و می دانی چقدر گناه و معصیت کرده ام و حتی بعضی از گناهانم را -که خود فراموش کرده ام- تو در نامه ی اَعمالم ضبط کرده ای.

خدایا! چندین بار مرا مورد بخشش خودت قرار دادی و توبه ی مرا شنیدی؛ ولی باز توبه شکستم!

خدایا! وارد سپاه شدم و در جبههْ حضور پیدا کردم تا در کنار سربازانِ با اخلاصت قرار گیرم، طوری که دیگران مرا به دید آن ها نگاه می کردند؛ اما آیا آن طور و مثل آنها بودم؟!

پس این کاغذ یا وصیت نامه ی مرا به عنوان وصیت نامه ی شهید حساب نکنید؛ چون واقعاً لیاقت حتی اسم شهید را هم ندارم تا چه رسد به مقام شهید!!

...و اما، خانواده ی گرامی ام، برادران و خواهرانم! این چند جمله را به عنوان تذکُّر از برادر کوچک خودتان بپذیرید: همه در قبال انقلاب مسؤول هستیم؛ پس در مورد مسایل انقلاب بی تفاوت نباشید و خودتان را در مسیر انقلاب قرار دهید.

همه ی شما و همه ی ما در قبال این شهدا -که برای خدا و یاری اسلام خون شان بر زمین ریخته شده است- مسؤول هستیم و باید هر کس به اندازه ی توانش خدمت کند که -ان شاء الله- خدمت می کنید.

مسأله ی دیگر این که به مسایل عبادی و دینی خودتان توجه داشته باشید؛ به خصوص در انجام واجبات!

خواهرانم! به جز خوبی و مهربانی از شما چیز دیگری ندیدم. سعی کنید در تربیت فرزندان تان دقت داشته باشید و از همان کودکی با مسایل دینی آشنای شان کنید؛ البته باید خودتان انجام دهید (که انجام می دهید) تا آن ها هم از شما یاد بگیرند.

وقتی شما نماز اول وقت بخوانید، در ماه مبارک رمضان روزه دار باشید، در زندگی شما غیبت نباشد و حجاب تان را رعایت کنید، فرزند شما هم یاد می گیرد.

خلاصه ی کلام اینکه شما در قبال انقلاب و فرزندان تان، مسؤول هستید.

برادرانم! شما هم باید طوری فرزندان تان را تربیت کنید تا در آینده برای انقلاب و اسلام مفید باشند.

مادر جان! نمی نویسم که اگر شهید شدم، ناراحت نشو؛ بلکه می نویسم جنگ، اسیر شدن، مجروح شدن، مفقود شدن یا حتی شهید شدن دارد! خودت را برای آن ها آماده کن!

در آخر این را -واقعاً- از همگی شما خواهانم: همیشه به یاد پدر باشید و بدانید که او دستش از این دنیا کوتاه است؛ پس بر شما فرزندانش لازم است کاری برای شادی روح او انجام دهید و همیشه برایش خیرات بفرستید که همه در آن دنیا محتاج هستند.

خداوندا! خیر دنیا و آخرت به ما عطا فرما؛ خداوندا! توبه ی مرا قبل از مرگم قبول کن؛ خدایا! رضایم به رضای توست؛ امّا دیدن مرگ امام سخت است! مرگم را قبل از مرگ امام امت قرار بده.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده