شهدای معلم – شهید عیسی طاهرخانی
وصیت نامه شهید عیسی طاهرخانی
زندگی شیرین خود را ادامه دهید
سلام به پدر و مادر عزیزم! دلم خیلی می خواهد در این لحظه ی آخر عمر -یک
بار دیگر هم که شده- محاسن سفید پدرم را ببوسم و مادر مریض خود را در بغل
بگیرم.
پدر و مادر پیر و ناتوانم! هر دوی شما را به خدا می سپارم.
برادرم! الآن که این وصیت نامه را می نویسم، وقتی نام شما را بُردم، چشم
هایم اشک آلود شد؛ زیرا اکنون مسؤولیت شما زیاد شده است و سختی های فراوان
دامن گیرت می شود.
شما زحمات زیادی برای من کشیدی و من فراموش نمی کنم.
برادرم! به همسرت بگو هر چه از من بدی دیده است، مرا مورد عفو قرار دهد. کاش می توانستم در ساعات آخر عمر، برادرزاده ام را ببوسم.
باید نمازجمعه رفته ها تابوت مرا به دوش بگیرند.
جنازه ی من فقط از بسیج –خانه ی حزب الله- تشییع شود و هیچ اُرگانی نباید از خون شهدا سوء استفاده کند.
نماز مرا امام جمعه ی محترم بخواند و جلوی تابوت من حرکت کند و در اطراف تابوت من، عکس رهبر انقلاب و امام جمعه ی محترم نصب شود.
ای حزب الله! زیرک باشید که شهید مال شماست. مواظب باشید که از شما نگیرند و
از آن بهره برداری سوء کنند.
خواهران مهربانم! شما را دوست دارم. از شهادت من نگران نباشید. زندگی شیرین
خود را ادامه دهید؛ ولی با هدف.
غلام جان! ای کاش می بودم و عروسی شما را می دیدم؛ ولی در راه خدا این
نبودن ها اشکال ندارد.
غلام جان! مواظب باش که بهترین راه و بهترین خط را انتخاب کنی.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.