شهدای معلم – شهید رجبعلی قربانیموینی
وصیت نامه شهید رجبعلی قربانیموینی
سفارش به حفظ و یاری ولایت فقیه می نمایم
«همانا خداوند جان ها و مال های شما را در قبال بهشت و جهنم می خرد»؛ این
سخن چقدر شیوا و شور آفرین و چقدر وجد آور و تحرک آمیز است.
خداوند کریم، خدای مهربان و بارالها! مگر با دادن جان و مال بر ثروت و مکنت تو افزوده می شود؟
مگر معامله ی تو با بنده ات همانند معامله ی فروشنده و خریدار معمولی و دنیوی است؟ نه! به هیچ وجه چنین نیست. –نعوذاً بالله- که تو نه محتاجی و نه معامله ی تو مانند معاملات بندگانت می باشد؛ تو غنی هستی و همه به تو نیازمند و تو بی نیازی و همه به تو محتاج: «الله الصمد».
آن چه به نظرم می رسد -و حتماً چنین است- اینکه: آیه نمایان گر احسان، عدل و محبت تو به بندگانت می باشد؛ مگر کسانی که در راه تو مال و جان می دهند بر ثروتت می افزایند، که تو آن ها را به بهشت بشارت می دهی؟ آری! عظمت و جلال تو همین بس که انسان را بدون پیامبر و مُبلِّغ رها نکردی و نمی کنی.
قصد و اراده تو بر این است که بندگانت در جهت صراط مستقیم و راه سعادت گام بردارند و به سر منزل مقصود برسند و در همین رابطه به کسانی که فقط برای دین پیامبرانت و ارشاد بندگانت مبارزه می کنند و می کُشند و کُشته می شوند، مژده می دهی؛ یعنی هدف و اراده ی تو انسان شدن انسان ها و نیز تکامل الهی و معنوی آن ها است.
مطمئناً با وجود ابعاد گوناگون انسان و سیر قهقرایی او به سوی ذلت و پَستی،
سرانجام او چیزی جز بدبختی و تیره روزی نیست و ثمره و میوه ای نخواهد
داشت؛ پس باید سپاس گفت کسی را که به انسان توجه و عنایت نمود و او را
خلیفه ی خود روی زمین قرار داد و اکنون برادران رزمنده و دلیر ما می روند
تا آن زحمات طاقت فرسای رسولان خدا(ص) و پیروان آن ها را به ظهور برسانند و
حیاتی نو و تازه به زندگی و سرنوشت انسان -خواب رفته ی قرن بیستم- بدهند و
جامعه ی توحیدی را در پرتو احکام مقدس و الهی اسلام محقق سازند.
البته بدون تردید همه ی این ها مستلزم فداکاری، تلاش، کوشش و تزریق خون به جامعه توسط مجاهدان و مؤمنین می باشد که از همه چیز خود می گذرند تا به هدف واقعی و خدایی خود نایل آیند و اینجاست که اگر کلیه ی اعمال انسان و حرکت و مبارزه اش برای خداوند باشد، مطمئناً مُردنش، شهادت و سرانجام او بهشت و رضایت خدا خواهد بود.
اینجاست که گفته می شود «با ریخته شدن اولین قطره خونِ شهید، تمام گناهانش
بخشوده می شود» و یا «هیچ قطره ای نزد خدا به اندازه ی یک قطره خونِ شهید
محبوب تر و دوست داشتنی تر نیست».
از خداوند بزرگ می خواهم به فضل و کرم
خود نیرویی عطا فرماید تا بتوانم گامی در راهش نهم و پس از عمری گمراهی و
انحراف و گناه، مسیر اصلی هدایت را دریابم و با شهادت خود به مکتبم اسلام و
کتابم قرآن خدمتی نمایم.
وصایای این جانب به شرح زیر است: سفارش به حفظ و یاری ولایت فقیه می نمایم و در این زمان، امام خمینی -این مرد سازش ناپذیر- را مرجع و رهبر خود می دانم و از هرکس -در هر لباس و مقامی- در صورت مخالفت با این اصل و این رهبر، ابراز انزجار و تنفر می نمایم و بدین جهت از کسانی که با ایشان موافق نیستند و یا با اصل ولایت فقیه مخالفتی دارند، راضی نیستم در تشییع و مجالس ترحیم و... من حضور داشته باشند ولو نزدیک ترین خویشانم باشند؛ البته در صورت تغییر موضع و موافقت با موارد مذکور -که خواست قلبی من است- مانعی نیست.
از همسرم می خواهم -در صورت تمایل و تا آنجا که می شود و طالب است- اهداف قیامم را برای مردم و امت حزب الله بازگو نماید.
از کلیه ی کسانی که به آن ها ستم روا داشتم و یا به طرق مختلف موجبات اذیت و آزار آنان را فراهم کردم و باعث هتک حرمت و ناراحتی شان شدم، پوزش می طلبم و رضایت آن ها را با تمام شرمندگی خواهانم.
از پدر، مادر، برادر و خواهرانم طلب بخشش می نمایم و امیدوارم مرگم آن ها را از صراط مستقیم خارج نگرداند و بیش از پیش بر استحکام عقیده شان افزوده و در عمل یکی شوند.
مخالف تشریفات و تجملات هستم و دوستدار سادگی؛ لذا راضی نیستم دوستان و آشنایان را با مرگم به زحمت بیندازم.
فرزندانم احسان و حامد را به مادرشان می سپارم، تا از آن ها -آن طور که
خواست این جانب است- نگهداری و در جهت اهداف و احکام اسلام تربیت نماید و
از آنان مردانی مفید برای جامعه ی اسلامی بسازد.
بسیار خشنود خواهم شد که روابط انسانی در رابطه با پدر، مادر، برادر و خواهرانم از جانب خانواده ی این جانب همچنان باقی بماند و -خدای ناکرده- مبادا مرگ من، باعث اختلافات بی نتیجه و توقعات بی جا گردد.
با امید به پیروزی رزمندگان اسلام علیه کفر جهانی و عزّت و عظمت برای
مسلمین جهان و خفت و خواری جهت دشمنان قسم خورده ی اسلام.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.