وصیت نامه شهید محمدصالح رجبی
... و اما پدر و مادر عزيزم! اين جانب در همه وقت دعاگوى شما پدر و مادر عزيزم هستم كه اين چنين فرزندى در دامن خود بزرگ کردید. من خوشحالم كه اين گونه پرورش يافتم، تا اينچنين راه مقدس اسلامى را خود انتخاب كنم. می دانم كه اين راه ، راه حسين و على (ع) است.
زمانى بود كه بزرگان مان می گفتند : اى كاش ما هم در عاشوراى حسين(ع) در كربلا بوديم و از ياران آقا امام حسين(ع) می شديم. الان وقت آن رسيده، - اين حسين (ع) زمانمان - خمينى بزرگ همان گونه كه " هل من ناصر ينصرنى؟ " می گويد، وظيفه تك تك ما است كه لبيك گفته و در صحنه ها حاضر شويم.
پدر و مادر عزيزم! بايد افتخار كنيد كه اين چنين فرزندى داريد. اگر من شهيد شدم، برايم تشريفات نگيريد در عوض آن بر سر مردم گلاب بپاشيد و تبريك بگوييد، چون شهيد در پیشگاه خداوند بزرگ جاى ديگرى دارد.
تقاضاى دیگر بنده از شما اين است كه در نماز جمعه ها شركت نموده و همچنين در دعاى كميل و در همه مجالس شركت كرده و براى امام عزيزمان دعا كنيد و از امر ايشان پيروى كنيد، چون امر ايشان يك امر الهى است.
... و اما برادران عزيزم! تقاضاى من از شما اين است كه مثل برادرهاى ديگر شجاع باشيد و هميشه سربلند بوده و هيچ گونه ناراحتى به خود راه ندهيد.
هم چنین خواهر عزيزم ! از شما می خواهم زينب گونه باشيد و زينب گونه زندگى كنيد. مبادا برايم گريه كنيد اگر هم گريه كرديد، گريه براى امام حسين(ع) و اهل بيت آن سرور شهيدان باشد.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.