وصیت نامه
احمد شریفی، یکم اسفند 1346، در روستای بشر از توابع شهرستان قزوبن به دنیا آمد. پدرش عباس (فوت 1346) کشاورز بود و مادرش زرین تاج نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. یکم آذر 1366، در حاج عمران عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه بر جا ماند و سال 1373 پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
نوید شاهد قزوین:
وصیت نامه شهید احمد شریفی

یک لحظه سستی به خود راه ندهید و برخدا توکل نمایید

مادر و همسر و فرزندان دلبندم ! سلام . اکنون که قرار است متن وصیت نامه ام را بنویسم ، در حالی هستم که با تمام توان در مقابل نیروهای کفر، که با تمام قوا به سرکردگی آمریکای جنایتکار - این شیطان بزرگ - برای از بین بردن انقلاب اسلامی و در یک کلام برای ریشه کن کردن اسلام ناب محمدی (ص) ، به ما حمله کرده اند ، ایستادم و خودم می بینیم که جان فداکردن من در راه دفاع از اسلام ، هیچ است؛ به خصوص حال که فرزندی از نسل امام حسین (ع) به حق رهبریت ایران اسلامی و اسلام اصیل را بر عهده دارد .

مادرجان و همسرم و فرزندان عزیزم! می دانم که چشم به راه برگشت پدر هستید . می دانم در انتظار پدر نشسته اید و امید به این دارید که دست پدر بر سرتان باشد ؛ ولی من در حالی که خودم جانباز هستم و از ناحیه پا به شدت دچار معلولیت هستم ، باید از انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی دفاع کنم. . آیا باید حسین (ع) زمان را تنها گذاشت ؟ هیهات ! از ملت مسلمان ایران دور است چنین کاری .

فرزندانم ! پدرتان افتخار سربازی امام زمان (عج) را دارد و اگر خداوند این جانب را به عنوان یک سرباز گمنام قبول نماید ، چه جای تأسف و اندوه است ؟ ! مگر در صحرای کربلا ، کودکان امام حسین (ع) بخاطر دفاع از اسلام ، یتیم نشدند ؟ پس صبر را پیشه و بر خدا توکل نمایید که او بهترین پناه پناهندگان است .

اگر مرا به عنوان پدر در کنار ندارید، چه جای اندوه است که پدری مهربان تر از همه، یعنی امام خمینی را دارید ؛ پس گوش به فرمان امام باشید و در راه امام قدم بردارید تا به رستگاری برسید . همسرم ! از تو می خواهم مرا عفو نمایی و از این که نتوانستم برای شما کاری بکنم که راضی باشی و در زندگی احساس راحتی نمایی، امیدوارم گذشت کنی و از خداوند طلب مغفرت و عفو برایم نمایی و از تو می خواهم که در تربیت فرزندانمان کوشا باشی تا تداوم دهنده انقلاب اسلامی باشند . مادر مهربان و عزیزم ! می دانم چه زحمت هایی برای ما کشیدی؛ اما از ما چه آسایش دیدی؟ اکنون در جبهه و در کنار دیگر برادرانم پرویز و قباد هستم و امیدوارم در صورت فقدان من صبر پیشه نمایی و اندوه به خود راه ندهی و در مقابل ، برای سلامتی امام امت ، خمینی بت شکن دعا نمایی که جان من فدای ایشان باد.

از کلیه اقوام و دوستان و هم رزمان خود می خواهم ، از امام و روحانیت در خط ایشان، دست بر ندارند و یک لحظه سستی به خود راه ندهند و بر خدا توکل و برای عفو این جانب در پیشگاه خداوند متعال دعا نمایید .

احمد شریفی


منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده