شهدای بیت المقدس – شهید محمدرضا علیخانی
به گزارش نوید شاهد قزوین:
وصیت نامه شهید محمدرضا علیخانی
همیشه پشتیبان انقلاب و ولایت فقیه باشید
سلام و درود بر رهبرکبیرمان، امام خمینى، این نعمت بزرگ و ارزنده، که با ارشاداتش ما را از زندگى پوچ بى ارزشی که در پیش داشتیم، نجات مان بخشید و ما را به راهى که رضایت خداوند در آن بود، راهنمایى کرد.
از خداوند مى خواهم به او طول عمر و سلامتى عنایت فرماید و انقلاب مان را به انقلاب حضرت مهدى(عج) متصل فرماید.
هم چنین از خداوند مى خواهم سایه روحانیت را بر سر این امت مُستدام بدارد.
درود و سلام به شهیدان، بخصوص شهداى گمنام که روش خوب مُردن را به ما آموختند. فردا قرار است نبردى را با فرماندهى امام زمان(عج) آغاز کنیم؛ این نبرد علیه کسانى است که مَلعبه دست آمریکا و دیگر غارت گران قرار گرفته اند.
نبرد علیه جنایت کارانى که از مستقل بودن کشورمان وحشت دارند و به خاک کشورمان تجاوز نموده اند و نبرد علیه کسانى که تمام نیروهای شان را -چه از نظر نظامى و چه از نظر تبلیغاتى- بر سر این جنگ تحمیلى گذاشته اند.
ما فردا مى رویم تا به کشورهاى اسلامى بفهمانیم که هر گاه امتى به یارى خدا برخاست، خداوند هم او را یارى خواهد فرمود و با هیچ نیرویى نمى شود آن ها را سرکوب کرد و هیچ نیازى و وابستگى هم به شرق و غرب نیست.
من یقین دارم با پیروزى در این نبرد، بیت المقدس به زودى در دست مسلمین خواهد بود و اسراییل -این دست نشانده آمریکا- به دست مسلمانان و رزمندگان جان بر کف، از بین خواهد رفت.
از امت شهیدپرور ایران مى خواهم قدر این نعمت الهى (امام و انقلاب) را بدانند و خداوند را سپاسگزار باشند که از میان ممالک اسلامى، کشور ما را انتخاب فرمود و این رسالت بزرگ را در کف با کفایت ما گذاشت.
ای ملت عزیز! شمایید و در مقابل تان این همه کشورهاى مُشرک و کافر و دشمن اسلام که منطق شان بر پایه تجاوز و جنایت و غارت است.
...و چند کلمه با خانواده ام صحبت دارم؛ از همه شما مى خواهم اگر بعضى اوقات، برخورد تندى با شما داشتم، مرا ببخشید.
از هم ولایتى های خود مى خواهم، اگر چنان چه پُشت سرشان غیبت کردم و یا هر گونه ناراحتى از من دیدند، مرا ببخشند و حلالم کنند.
پدر عزیزم! اگر در این نبرد شهید شدم به آرزوى خود دست یافته ام؛ پس خواهش مى کنم، مبادا گریه کنی و ناراحت شوی.
صبر و شکیبایى پیشه کن و مانند کوه، محکم و استوار باش. افتخار کن که فرزندت را طورى تربیت کردی که بهترین راه را انتخاب نمود. فرزندت به یارى اسلام شتافت و خویش را در برابر اسلام فدا کرد؛ اسلامى که خون هاى بسیار با ارزشی چون خون سید الشهدا(ع) و فرزندان و برادر و یارانش را براى تداوم خود طلب نموده است.
برادران عزیزم! من شما را خیلى دوست دارم. شما هر کدام تان برایم معلمى دلسوز و دوستى خیرخواه بودید.
از شهادت برادر حقیرتان هیچ گونه ناراحتى به خود راه ندهید و به هدف بنگرید که بسیار والا و ارزنده است.
از خداوند مى خواهم به شما توفیق عنایت کند که همیشه پشتیبان متعهدى براى انقلاب و ولایت فقیه باشید.
در تمامى کارها و اعمال تان فقط خشنودى خدا را در نظر بگیرید و بیشترین سعى خود را در خواندن قرآن و نهج البلاغه به کار ببرید.
از همسران شما -که در نبود مادرم بسیار زحمت کشیدند- تشکر کرده و از آن ها مى خواهم برادرزاده های شما را تربیت اسلامى کنند، تا خادم انقلاب، اسلام، قرآن و رهبر باشند؛ چرا که این ها پشتوانه هاى خوبى براى مملکت هستند.
در خاتمه، از خداوند مى خواهم از گناهانم در طول زندگى بگذرد و مرا ببخشد.
خداوندا! اگر دِین خود را به انقلاب ادا نکردم، از تو مى خواهم مرا ببخشى.
خداوندا! ما مى دانیم که اگر در این نبرد ما را یارى نکنى، ما نمى توانیم بر نیروى کفر جنایتکار جهانى، پیروز شویم؛ پس اى خداى مهربان! امدادهاى غیبی را به یاری مان بفرست تا بر دشمنان پیروز شویم.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.