زندگینامه
قدرت‌الله چگینی، سی‌ام دی ۱۳۲۶، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش غلامرضا و مادرش معصومه نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته مترجمی زبان عربی درس خواند. معاون اداره آموزش و پرورش بود. سال ۱۳۵۰ ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. دوازدهم شهریور ۱۳۶۰، در قزوین مورد سوءقصد گروه‌های ضدانقلاب قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

به گزارش نوید شاهد قزوین:

زندگینامه شهید قدرت‌الله چگینی

در كوچه پس كوچه‏ هاى يكى از خيابانهاى شهر قزوين در سال ۱۳۲۶ كودكى چشم به دنيا گشود كه هيچكس نمى ‏دانست كه منشأ چه اثراتى خواهد شد.

او را كه با حركات شيرين و سيماى جذاب خود، شور و وجدى ديگر به کانون گروم خانواده داده بود " قدرت اله" ناميدند كه قرة العين پدر و مادر گرديد.

او پسرى باهوش و هميشه موفق در درس هايش بود، اما از همان آغاز آنچه كه چهره او را در ميان همسالانش برجسته ‏تر مى‏ ساخت، اخلاق نيكو و رفتار شايسته اش بود.

دوران تحصيلات ابتدايى را در دبستان سپهر به پايان رسانده سپس به دبيرستان پاسداران وارد شد، ولی از آنجايى كه به ادبيات علاقه وافر داشت و دانستن زبان عربى را لازمه آموختن قرآن مى‏ دانست، رشته ادبيات را انتخاب كرده و در دبيرستان مجاهدين اسلام (رهنما) مشغول به تحصيل اين رشته گرديد.

در دوران دبيرستان انجمن ناشرين حق را و پس از تعطيلى اين انجمن هيئت جانبازان حسينى را بنيان نهاد و از آنجایی كه همواره از آغاز زندگى رسالت سنگينى بر دوش خود احساس مى‏ كرد، لحظه ‏اى آرام نداشت و هر لحظه به تكاپو برمى‏ خواست تا اين رسالت الهى را به بهترين نحو به انجام برساند.

پس از اتمام دوره تحصیلی متوسطه در كنكور سراسرى شركت نموده و در رشته قضايى قبول شد، اما با وجود اينكه قبولى در اين رشته در آن زمان آرزوى هر جوان دانشجویی بود، اما او چون قضاوت در چارچوب قانون طاغوت را خلاف شرع مقدس اسلام می دانست و با وجود انتقادات و ايرادات اطرافيان، به خاطر رضاى خدا آن رشته را نپذيرفت و رشته ادبيات عرب را برگزيد.

در دوران دانشگاه مجمع علمى و اسلامى جوانان را بنياد نهاد كه توسط ساواك به تعطيلى كشيده شد.

وی با رتبه اول از دانشگاه فارغ التحصيل گردید، سپس دوران خدمت سربازی اش را به مدت دو سال در لشگر ۱۶ زرهى قزوين سپرى ساخت و پس از پايان دوره افسرى براى استخدام در آموزش و پرورش اقدام نمود.

با وجود اينكه يكى از امتيازات شاگردان اول تا سوم دانشگاه اين بود كه محل كار خود را خود انتخاب مى ‏كردند ولى وى را مشروط به اينكه يكى از دو شهر پيشنهادى آنها را بايد بپذيرد استخدام كردند كه بالاخره وى اليگودرز را انتخاب نمود و به آن جا رفت.

در فاصله‏اى بسيار كوتاه چهره درخشان او سراسر شهر اليگودرز را فرا گرفت و جوانان و نوجوانان پروانه وار بر گرد شمع وجودش جمع شدند و او با روش پيامبرگونه‏ اش و با عملش و رفتار و كردار نيكو و اسلاميش قرآن را و احكام اسلام را در سطح شهر پياده مى ‏كرد تا جايى كه ديگر بودنش در ميان مردم اليگودرز براى ساواك قابل تحمل نبود.

خانه‏ اش را محاصره و وى را دستگير كرده و در ساواک تهران، زيرشكنجه‏ هاى مختلف قرار داده و بالاخره نیز بعد از ۵۰ و چند روز اسارت و شكنجه آزاد گرديد.

او بعد از چهارسال اقامت در اليگودرز، عاقبت به اصرار دوستان تقاضاى انتقالى به قزوين را نمود و به قزوين منتقل شد و فعاليت‏هايش را در قزوين شروع كرد.

وی با آغاز انقلاب اسلامی از قم به اتفاق ياران و همفكرانش تظاهرات را در قزوين شكل داده و اعتصابات معلمين و دانش آموزان را رهبرى كرد تا اينكه از طرف فرمانده حكومت نظامى قزوین دستگير گرديد ولى مردم با اجتماع خويش در صحن مبارك امامزاده حسين(ع) خواهان آزادى وى گرديدند و دستگاه كسى را كه خود به اعدام محكوم نموده به ظاهر با وساطت رئيس آموزش و پرورش وقت آزاد نمود ولى او همچنان به فعاليتهاى خويش ادامه مى ‏داد تا بالاخره ۲۲ بهمن فرا رسيد.

بعد از انقلاب از وى درخواست شد كه شغل فرماندارى را بپذيرد که وی در جواب گفته بود، من گچ و تخته را رها نمى‏ سازم.

در ادامه به وی پيشنهاد رياست دانشسراى قزوين داده شد كه او عنوان رياست را نمى ‏پذيرفت و معاونت را قبول كرد و بعد از انحلال دانشسرا به معاونت آموزش و پرورش قزوين درآمد و منشأ اثرات خير و پاكسازي هاى انقلابى در اداره شد، اما هرگز كلاس را رها نكرد و به تدریس و آگاهی دادن به جوانان عشق می ورزید.

قدرت اله چگینی سرانجام سپیده دم روز ۱۲ شهریور ماه سال ۱۳۶۲ به هنگام خروج از خانه با گلوله سربی منافقین کوردل به شهادت رسید و شهادتش نیز همانند حضورش در انقلاب منشا خیر و برکات زیادی گردید.


منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده