کتاب «صحبت عشق»، وصایای دانشجویان شهید قزوین
دوشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۴
کتاب «صحبت عشق»، وصایای دانشجویان شهید استان قزوین است که به منظور آشنایی با این شهیدان در سه هزار نسخه به چاپ رسیده است.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، کتاب «صحبت عشق»، آشنایی با شهدای دانشجوی استان قزوین است که برای اولین بار سال 1387 در سه هزار نسخه و یکصد و 30 صفحه توسط انتشارات اندیشه زرین به چاپ رسیده است.
در این کتاب وصیتنامه 41 شهید دانشجوی استان قزوین به همت حسن شکیبزاده و ادارهکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین گردآوری و منتشر شده است.
کتاب «صحبت عشق»، حاصل تلاشی بوده که در جهت شناسایی و معرفی شهیدان دانشجوی استان قزوین صورت گرفته است.
در مقدمه این کتاب آمده است: "دانشجویان شهید هر یک در سنگر علم و دانش از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار و الگویی برای سایر دانشجویان دانشگاه خود بودند میتوانستند در عرصه علم و عمل خدمات ارزندهای تقدیم ایران اسلامی کرده و آیندهسازان فرداهای این مرز و بوم باشند، اما آنان بر حسب ضرورت و با تبعیت از رهبر انقلابی و اسلامی خود، جهاد را ترجیح داده و عازم جبهههای عشق و ایثار شدند.
در طول جنگ تحمیلی، دانشجویان بسیاری بودند که درس را رها کرده و عشقبازی در سنگرهای منور به نور ائمه معصومین(ع) را تجربه کرده، عدهای هم به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و برخی نیز گردنآویز جانبازی به گردن آویختند".
همچنین در این کتاب وصایای شهیدان دانشجو حسین برزگرحیدری، مجید بناوند، کرمعلی حسنرضایی، تقی رحمانی، غلامحسین آقاجانی، هادی انصاریان، مرتضی جلالیان، محمد شفیعیها، محمدرضا کبیری، مسعود مافی و داود محمدی آمده است.
در بخشی از وصیتنامه شهید مسعود مافی آمده است: اکنون به وضوح روشن است که دوران شکوفایى و عینیت اسلام که آغاز گشته، تداوم دارد، یعنى اسلام از درون کتابها بیرون آمده و هر انسان مسلمانی به نسبت خود، قرآن ناطقی گشته است.
قرآن ناطقى که در بحبوهه جنگها، سختیها و رنجها ساخته مىشود و در نبرد حق و باطل با سد زمان و دشمن اصلى به قول امام مان شیطان بزرگ، رشد میکند و مىتواند بسیارى از مسایل مردمش را حل کند و پاسخگوى نیاز آن باشد؛ مرهم دردها و آرامش بخش قلبها! چه زیبا این عینیت را در جبهه احساس مىکنیم.
همان گونه که قرآن راهنماى عمل یک مبارز و مجاهد است و یک مجاهد در هر مصیبت و سختى به آن پناه مىبَرد و دواى دردش را از درون آن پیدا مىکند، قرآنهاى ناطق نیز جوابگوى دردهاى جبهه حق است.
و آن هنگام که فرضاً یأس بر عدهاى حاکم مىشود، یک پاسدار خودساخته و یک فرمانده متقى، عارف و مبارز، این یأسها را به امید و صبر انقلابى تبدیل مىکند که خودِ قیافه و سیمایش امیدبخش است؛ چنانچه بچههاى جبهه «دارخوین» و «مازد» شاهد بودند و مىدانند من چه مى گویم...
در این کتاب وصیتنامه 41 شهید دانشجوی استان قزوین به همت حسن شکیبزاده و ادارهکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین گردآوری و منتشر شده است.
کتاب «صحبت عشق»، حاصل تلاشی بوده که در جهت شناسایی و معرفی شهیدان دانشجوی استان قزوین صورت گرفته است.
در مقدمه این کتاب آمده است: "دانشجویان شهید هر یک در سنگر علم و دانش از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار و الگویی برای سایر دانشجویان دانشگاه خود بودند میتوانستند در عرصه علم و عمل خدمات ارزندهای تقدیم ایران اسلامی کرده و آیندهسازان فرداهای این مرز و بوم باشند، اما آنان بر حسب ضرورت و با تبعیت از رهبر انقلابی و اسلامی خود، جهاد را ترجیح داده و عازم جبهههای عشق و ایثار شدند.
در طول جنگ تحمیلی، دانشجویان بسیاری بودند که درس را رها کرده و عشقبازی در سنگرهای منور به نور ائمه معصومین(ع) را تجربه کرده، عدهای هم به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و برخی نیز گردنآویز جانبازی به گردن آویختند".
همچنین در این کتاب وصایای شهیدان دانشجو حسین برزگرحیدری، مجید بناوند، کرمعلی حسنرضایی، تقی رحمانی، غلامحسین آقاجانی، هادی انصاریان، مرتضی جلالیان، محمد شفیعیها، محمدرضا کبیری، مسعود مافی و داود محمدی آمده است.
در بخشی از وصیتنامه شهید مسعود مافی آمده است: اکنون به وضوح روشن است که دوران شکوفایى و عینیت اسلام که آغاز گشته، تداوم دارد، یعنى اسلام از درون کتابها بیرون آمده و هر انسان مسلمانی به نسبت خود، قرآن ناطقی گشته است.
قرآن ناطقى که در بحبوهه جنگها، سختیها و رنجها ساخته مىشود و در نبرد حق و باطل با سد زمان و دشمن اصلى به قول امام مان شیطان بزرگ، رشد میکند و مىتواند بسیارى از مسایل مردمش را حل کند و پاسخگوى نیاز آن باشد؛ مرهم دردها و آرامش بخش قلبها! چه زیبا این عینیت را در جبهه احساس مىکنیم.
همان گونه که قرآن راهنماى عمل یک مبارز و مجاهد است و یک مجاهد در هر مصیبت و سختى به آن پناه مىبَرد و دواى دردش را از درون آن پیدا مىکند، قرآنهاى ناطق نیز جوابگوى دردهاى جبهه حق است.
و آن هنگام که فرضاً یأس بر عدهاى حاکم مىشود، یک پاسدار خودساخته و یک فرمانده متقى، عارف و مبارز، این یأسها را به امید و صبر انقلابى تبدیل مىکند که خودِ قیافه و سیمایش امیدبخش است؛ چنانچه بچههاى جبهه «دارخوین» و «مازد» شاهد بودند و مىدانند من چه مى گویم...
نظر شما