جبههی شما درس خواندن است
چهارشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۸
همزمان با سالروز شهادت شهید "سید محمدباقر موسویآوانکی" در وصیتنامه این شهید گرانقدر میخوانیم: جبههی شما درس خواندن است ... با درس خواندن تو و امثال توست که این جامعه از سلطه و استعمار میتواند رهایی یابد.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید سید محمدباقر موسویآوانکی، چهاردهم مرداد ۱۳۴۵ در روستای آوانک از توابع شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش سیدنقی، دامدار بود و مادرش منیره نام داشت.
این شهید گرانقدر که دانشآموز چهارم متوسطه در رشته اقتصاد بود، از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و سیام بهمن ۱۳۶۴ در فاو عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
متن وصیتنامه شهید سید محمدباقر موسویآوانکی:
اکنون که در آتش عشق لقاءالله میسوزم و مثلِ طوطیان، هوای هندوستان در سر دارم و وصال معشوق هدف من است؛ اصلاً انگشتانم به حرکت دادن قلم قادر نیستند و نمیدانم چه بگویم؛ اما آنچه گفتنی است باید گفت!
ای کسانی که دل به این انقلاب بستید و ای جوانهایی که با صداقتتان در جستجوی حقیقت هستید و ای کسانی که میخواهید با هوای نفستان مبارزه کنید! سعی کنید اسلام را درک کنید و به راهش بشتابید.
توصیهای به دوستانم دارم و آن این است که: از روحانیت اصیل و مبارز حمایت کنید و با فریاد این انسانهای وارسته فریاد بزنید و آنان را تنها مگذارید. ...و شما ای برادرانم! زندگی مانند قطرهای است که به اقیانوس عظیم وحدت میپیوندد. مرگ برای همه است و سراغ همه خواهد آمد؛ پس بدانید که چه میکنید و چگونه زندگی خواهید کرد؛ همانطور که پیامبر بزرگ ما(ص) فرمود: «دل بستن به مظاهر دنیا، سر منشأ تمام خطاها است.» پس پیروی از نفس اَمّاره است که گناهان را به دنبال دارد.
برادران عزیزم! در تمامی جریانات، انسان باید به تمام طاغوتها کافر شود تا بتواند به خدا و راه رسولان مؤمن گردد. برادرانم! جبههی شما درس خواندن است و اگر روزی من به آرزوی دیرینهی خود -یعنی شهادت- رسیدم، نگویید ما حتماً باید جای برادرمان را در سنگر بگیریم. درس خواندن شما، مشت محکمی بر دهان طاغوتیان و یاغیان زمان است و با درس خواندن تو و امثال توست که این جامعه از سلطه و استعمار میتواند رهایی یابد.
...و اما پدر و مادر عزیزم! چگونه برای شما سخن بگویم؟ من میدانم که هیچ پدر و مادری جز سعادت فرزندش چیز دیگری نمیخواهد؛ اما سعادت من در شهادتم است و خداوند این لیاقت را -انشاء الله- به من عطا خواهد کرد. بدانید فرزندی شهید نمیشود، مگر آن که پدر و مادرش قابلیت چنین افتخاری را داشته باشند؛ پس سرافزار باشید که از امتحان خدایی به نیکی بیرون آمدید و از نبود من کمبودی احساس نخواهید کرد؛ چرا که شما ایمان راسخ به معاد و زندگی جاوید در آن جهان دارید، بنابراین مرا هر لحظه پیش خود احساس خواهید کرد.
پدر و مادر عزیزم! از شما میخواهم مرا ببخشید که نتوانستم فرزندی شایسته برای شما باشم. من هیچگاه مهربانیهای شما را فراموش نخواهم کرد؛ چون حق پدر و مادر و فرزندی را بجا نیاوردم. مرا حلال کنید و برایم دعا کنید؛ خداوند به شما توفیق دهد.
خواهرم! باید از فاطمه و زینب(س) درس بگیرد و روش زندگی کردن را از این دو بانوی بزرگوار یاد بگیرید و بچههایتان را در همان روزهای اول با امور اسلامی آشنا کنید.
اما سخنی هم با دوستانم که افتخار همکاری در محیط درس و کار را با آنها داشتم. در خودسازی کوشا باشید و هرگز نماز را فراموش نکنید و تا میتوانید قرآن و دعا بخوانید و از مطالعهی کتب اسلامی دست بر ندارید.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
این شهید گرانقدر که دانشآموز چهارم متوسطه در رشته اقتصاد بود، از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و سیام بهمن ۱۳۶۴ در فاو عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
متن وصیتنامه شهید سید محمدباقر موسویآوانکی:
اکنون که در آتش عشق لقاءالله میسوزم و مثلِ طوطیان، هوای هندوستان در سر دارم و وصال معشوق هدف من است؛ اصلاً انگشتانم به حرکت دادن قلم قادر نیستند و نمیدانم چه بگویم؛ اما آنچه گفتنی است باید گفت!
ای کسانی که دل به این انقلاب بستید و ای جوانهایی که با صداقتتان در جستجوی حقیقت هستید و ای کسانی که میخواهید با هوای نفستان مبارزه کنید! سعی کنید اسلام را درک کنید و به راهش بشتابید.
توصیهای به دوستانم دارم و آن این است که: از روحانیت اصیل و مبارز حمایت کنید و با فریاد این انسانهای وارسته فریاد بزنید و آنان را تنها مگذارید. ...و شما ای برادرانم! زندگی مانند قطرهای است که به اقیانوس عظیم وحدت میپیوندد. مرگ برای همه است و سراغ همه خواهد آمد؛ پس بدانید که چه میکنید و چگونه زندگی خواهید کرد؛ همانطور که پیامبر بزرگ ما(ص) فرمود: «دل بستن به مظاهر دنیا، سر منشأ تمام خطاها است.» پس پیروی از نفس اَمّاره است که گناهان را به دنبال دارد.
برادران عزیزم! در تمامی جریانات، انسان باید به تمام طاغوتها کافر شود تا بتواند به خدا و راه رسولان مؤمن گردد. برادرانم! جبههی شما درس خواندن است و اگر روزی من به آرزوی دیرینهی خود -یعنی شهادت- رسیدم، نگویید ما حتماً باید جای برادرمان را در سنگر بگیریم. درس خواندن شما، مشت محکمی بر دهان طاغوتیان و یاغیان زمان است و با درس خواندن تو و امثال توست که این جامعه از سلطه و استعمار میتواند رهایی یابد.
...و اما پدر و مادر عزیزم! چگونه برای شما سخن بگویم؟ من میدانم که هیچ پدر و مادری جز سعادت فرزندش چیز دیگری نمیخواهد؛ اما سعادت من در شهادتم است و خداوند این لیاقت را -انشاء الله- به من عطا خواهد کرد. بدانید فرزندی شهید نمیشود، مگر آن که پدر و مادرش قابلیت چنین افتخاری را داشته باشند؛ پس سرافزار باشید که از امتحان خدایی به نیکی بیرون آمدید و از نبود من کمبودی احساس نخواهید کرد؛ چرا که شما ایمان راسخ به معاد و زندگی جاوید در آن جهان دارید، بنابراین مرا هر لحظه پیش خود احساس خواهید کرد.
پدر و مادر عزیزم! از شما میخواهم مرا ببخشید که نتوانستم فرزندی شایسته برای شما باشم. من هیچگاه مهربانیهای شما را فراموش نخواهم کرد؛ چون حق پدر و مادر و فرزندی را بجا نیاوردم. مرا حلال کنید و برایم دعا کنید؛ خداوند به شما توفیق دهد.
خواهرم! باید از فاطمه و زینب(س) درس بگیرد و روش زندگی کردن را از این دو بانوی بزرگوار یاد بگیرید و بچههایتان را در همان روزهای اول با امور اسلامی آشنا کنید.
اما سخنی هم با دوستانم که افتخار همکاری در محیط درس و کار را با آنها داشتم. در خودسازی کوشا باشید و هرگز نماز را فراموش نکنید و تا میتوانید قرآن و دعا بخوانید و از مطالعهی کتب اسلامی دست بر ندارید.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
نظر شما