برگرد و تنها یک بغل بابای من باش/شب عروسیام جای خالی پدر را خیلی احساس کردم
سهشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۳
نبود پدر را از 4 سالگی حس کرده، در تمام این 36 سال برای بازگشت پدر لحظهشماری کرده تا برگردد و تنها یک بغل بابایش باشد و دست نوازشی بر سرش بکشد... در ادامه، مصاحبه خبرنگار سایت نوید شاهد قزوین با فرزند شهید مفقودالاثر حکمعلی باقری را بخوانید.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، انتظار را میتوان از چشمانش فهمید، نبود پدر را از 4 سالگی حس کرده و در تمام این 36 سال برای بازگشت پدر لحظهشماری کرده تا برگردد و تنها یک بغل بابایش باشد و دست نوازشی بر سرش بکشد.
خودش میگوید هر زمان که سراغ پدر را از مادر گرفت، او قاب عکسی را نشان داده و گفت که پدرت برمیگردد و من سالهاست که چشمهایم را به درب خانه دوخته شده تا بازگردد.
این روزها که به مناسبت سالروز ولادت امام علی(ع)، روز پدر، همه در حال مقدمات خرید هدیهای برای پدرانشان هستند، یادمان نرود فرزندی که خود اکنون پدر سه فرزند بوده ولی هنوز در حسرت یک «پدر» گفتن و «جانم»های شیرین او هستند.
در گفتوگوی نوید شاهد قزوین با غلامرضا باقری فرزند شهید مفقودالاثر حکمعلی باقری که از چشمانتظاریها، سیره و فراق پدر روایت میکند، با ما همراه باشید:
- نوید شاهد استان قزوین: در ابتدا از پدر برایمان بگویید، نحوه شهادت ایشان چگونه بوده است؟
- باقری: پدرم حکمعلی باقری، دوم تیر ماه ۱۳۳۶ در روستای اسفرورین از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد، پدرش رمضانعلی، کشاورز بود و مادرش حدیقه نام داشت، تا اول راهنمایی درس خواند و او نیز همانند پدرش کشاورز بود.
پدرم داوطلبانه از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، هفتم اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر جزیره مجنون عراق به شهادت رسید و تاکنون اثری از پیکرش به دست نیامده است ولی همچنان همسر و فرزندانش منتظر بازگشت پیکر مطهرش هستند.
- نوید شاهد استان قزوین: از ویژگیها و خصوصیات اخلاقی پدر برایمان بازگو کنید.
- باقری: پدرم همیشه در کارهای خیر پیشقدم بود، در جمعآوری کمکهای مردمی اعم از نقدی و غیرنقدی جهت ارسال به جبههها تلاش میکرد و با فراهم کردن کامیونهایی این کمکها را به دست رزمندهها میرساند. با انجام این کار، شور و شوق عجیبی بین جوانهای روستا ایجاد میکرد و آنها نیز برای اعزام به جبههها ترغیب میشدند.
برگزاری برنامههای مذهبی به ویژه دستههای عزاداری و سینهزنی در روزهای عاشورا و تاسوعا از دیگر فعالیتهای پدرم بود که همیشه مورد استقبال اهالی روستا قرار میگرفت.
برپایی جلسههای قرائت قرآن کریم و دعوت از مردم روستا به ویژه نوجوانان و جوانان به منظور انس بیشتر آنها با این کتاب آسمانی از فعالیتهای دیگر پدرم بود که در آن زمان تاثیر بسزایی در تقویت اخلاق معنوی آنها داشت.
خودش میگوید هر زمان که سراغ پدر را از مادر گرفت، او قاب عکسی را نشان داده و گفت که پدرت برمیگردد و من سالهاست که چشمهایم را به درب خانه دوخته شده تا بازگردد.
این روزها که به مناسبت سالروز ولادت امام علی(ع)، روز پدر، همه در حال مقدمات خرید هدیهای برای پدرانشان هستند، یادمان نرود فرزندی که خود اکنون پدر سه فرزند بوده ولی هنوز در حسرت یک «پدر» گفتن و «جانم»های شیرین او هستند.
در گفتوگوی نوید شاهد قزوین با غلامرضا باقری فرزند شهید مفقودالاثر حکمعلی باقری که از چشمانتظاریها، سیره و فراق پدر روایت میکند، با ما همراه باشید:
- نوید شاهد استان قزوین: در ابتدا از پدر برایمان بگویید، نحوه شهادت ایشان چگونه بوده است؟
- باقری: پدرم حکمعلی باقری، دوم تیر ماه ۱۳۳۶ در روستای اسفرورین از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد، پدرش رمضانعلی، کشاورز بود و مادرش حدیقه نام داشت، تا اول راهنمایی درس خواند و او نیز همانند پدرش کشاورز بود.
پدرم داوطلبانه از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، هفتم اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر جزیره مجنون عراق به شهادت رسید و تاکنون اثری از پیکرش به دست نیامده است ولی همچنان همسر و فرزندانش منتظر بازگشت پیکر مطهرش هستند.
- نوید شاهد استان قزوین: از ویژگیها و خصوصیات اخلاقی پدر برایمان بازگو کنید.
- باقری: پدرم همیشه در کارهای خیر پیشقدم بود، در جمعآوری کمکهای مردمی اعم از نقدی و غیرنقدی جهت ارسال به جبههها تلاش میکرد و با فراهم کردن کامیونهایی این کمکها را به دست رزمندهها میرساند. با انجام این کار، شور و شوق عجیبی بین جوانهای روستا ایجاد میکرد و آنها نیز برای اعزام به جبههها ترغیب میشدند.
برگزاری برنامههای مذهبی به ویژه دستههای عزاداری و سینهزنی در روزهای عاشورا و تاسوعا از دیگر فعالیتهای پدرم بود که همیشه مورد استقبال اهالی روستا قرار میگرفت.
برپایی جلسههای قرائت قرآن کریم و دعوت از مردم روستا به ویژه نوجوانان و جوانان به منظور انس بیشتر آنها با این کتاب آسمانی از فعالیتهای دیگر پدرم بود که در آن زمان تاثیر بسزایی در تقویت اخلاق معنوی آنها داشت.
- نوید شاهد استان قزوین: پدر چه سالی ازدواج کرد و صاحب چند فرزند شد؟
- باقری: پدرم در حالی که 19 سال بیشتر سن نداشت سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد و حاصل ازدواجش دو پسر و یک دختر بود که من فرزند دوم ایشان هستم.
- نوید شاهد استان قزوین: مادرتان همیشه در پاسخ به سوالات شما، چه تعریفی از پدرتان میکرد؟
- باقری: مادرم همیشه در پاسخ به سوالاتم با بغض و گریه پاسخ میداد و بیان میکرد 7 سال زندگی مشترک من با پدرت بهترین روزهای زندگیام بود، احترام خاصی به من و خانوادهات قایل بود و متواضع، خوش اخلاق، صبور و با معرفت بود و این خصوصیات اخلاقیاش عشق مرا به پدرت هر روز بیشتر میکرد.
بازگو کردن اخلاق پدرم از زبان مادرم تصویر انسانی مومن، باخدا و مهربان در ذهنم تداعی میکرد و همین حسرت مرا برای داشتن چنین پدری دوچندان میکند.
- نوید شاهد استان قزوین: مادر هنوز چشم انتظار بازگشت پدرتان است؟
- باقری: بله، مادرم همیشه از پدرم حرف میزند و همچنان چشم انتظار بازگشت اوست تا برای یک بار هم شده چشمانش به دیدن او روشن شود.
- نوید شاهد استان قزوین: از رفتن پدر به جبهه پشیمان هستید؟
- باقری: اصلا، به هیچ عنوان پشیمان نیستم زیرا مادرم میگوید شهادت آرزوی پدر بوده و به آن نیز دست یافته است و همین برای ما رضایتبخش است.
- نوید شاهد استان قزوین: چند ساله بودید پدر شهید شد و در کودکی چه عالمی با پدرتان داشتید؟
- باقری: 4 ساله بودم پدرم به جبهه رفت و شهید شد به همین دلیل تصویر دقیقی از آن در ذهن ندارم، اما من با او عشقبازی میکنم، او همیشه با من است، شب و روز قلبش در کنار قلبم میتپد و همین برای من قوت قلبی است.
- نوید شاهد استان قزوین: چقدر پدرتان را در زندگی حس میکنید؟
- باقری: از آنجایی که خداوند متعال فرموده شهدا زنده هستند و نزد پروردگارشان روزی میخورند و بر اعمال ما ناظرند، پس طبق این آیه شهدا زندهاند و در بین ما هستند.
من هم که فرزند شهید باقری هستم هر گاه در زندگی دچار مشکلی شده و یا احساس خستگی کردم عنایت پدر بوده که مرا برای داشتن زندگی توام با آرامش و بدون دغدغه سوق داده است البته گاها با همه وجودم سایه پدر را در زندگیام لمس میکنم که دوست ندارم آن را با هیچ ارزش مالی عوض کنم.
اکنون نیز با همسر و فرزندانم زندگی خوبی دارم، احساس خوشبختی میکنم و همین نعمت بزرگ را از دعای خیر پدرم دارم و قدردانش هستم.
- باقری: پدرم در حالی که 19 سال بیشتر سن نداشت سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد و حاصل ازدواجش دو پسر و یک دختر بود که من فرزند دوم ایشان هستم.
- نوید شاهد استان قزوین: مادرتان همیشه در پاسخ به سوالات شما، چه تعریفی از پدرتان میکرد؟
- باقری: مادرم همیشه در پاسخ به سوالاتم با بغض و گریه پاسخ میداد و بیان میکرد 7 سال زندگی مشترک من با پدرت بهترین روزهای زندگیام بود، احترام خاصی به من و خانوادهات قایل بود و متواضع، خوش اخلاق، صبور و با معرفت بود و این خصوصیات اخلاقیاش عشق مرا به پدرت هر روز بیشتر میکرد.
بازگو کردن اخلاق پدرم از زبان مادرم تصویر انسانی مومن، باخدا و مهربان در ذهنم تداعی میکرد و همین حسرت مرا برای داشتن چنین پدری دوچندان میکند.
- نوید شاهد استان قزوین: مادر هنوز چشم انتظار بازگشت پدرتان است؟
- باقری: بله، مادرم همیشه از پدرم حرف میزند و همچنان چشم انتظار بازگشت اوست تا برای یک بار هم شده چشمانش به دیدن او روشن شود.
- نوید شاهد استان قزوین: از رفتن پدر به جبهه پشیمان هستید؟
- باقری: اصلا، به هیچ عنوان پشیمان نیستم زیرا مادرم میگوید شهادت آرزوی پدر بوده و به آن نیز دست یافته است و همین برای ما رضایتبخش است.
- نوید شاهد استان قزوین: چند ساله بودید پدر شهید شد و در کودکی چه عالمی با پدرتان داشتید؟
- باقری: 4 ساله بودم پدرم به جبهه رفت و شهید شد به همین دلیل تصویر دقیقی از آن در ذهن ندارم، اما من با او عشقبازی میکنم، او همیشه با من است، شب و روز قلبش در کنار قلبم میتپد و همین برای من قوت قلبی است.
- نوید شاهد استان قزوین: چقدر پدرتان را در زندگی حس میکنید؟
- باقری: از آنجایی که خداوند متعال فرموده شهدا زنده هستند و نزد پروردگارشان روزی میخورند و بر اعمال ما ناظرند، پس طبق این آیه شهدا زندهاند و در بین ما هستند.
من هم که فرزند شهید باقری هستم هر گاه در زندگی دچار مشکلی شده و یا احساس خستگی کردم عنایت پدر بوده که مرا برای داشتن زندگی توام با آرامش و بدون دغدغه سوق داده است البته گاها با همه وجودم سایه پدر را در زندگیام لمس میکنم که دوست ندارم آن را با هیچ ارزش مالی عوض کنم.
اکنون نیز با همسر و فرزندانم زندگی خوبی دارم، احساس خوشبختی میکنم و همین نعمت بزرگ را از دعای خیر پدرم دارم و قدردانش هستم.
- نوید شاهد استان قزوین: در طول زندگی خود کجا بیشتر از همه جای خالی پدر را احساس کردید؟
- باقری: هر دختر و پسری دوست دارند که روز عروسی، پدر و مادرش کنارش باشند، من هم در شب عروسیام جای خالی پدرم را بیشتر از هر زمان دیگری احساس کردم.
- باقری: هر دختر و پسری دوست دارند که روز عروسی، پدر و مادرش کنارش باشند، من هم در شب عروسیام جای خالی پدرم را بیشتر از هر زمان دیگری احساس کردم.
- نوید شاهد استان قزوین: تا به حال پدر را در خواب دیدهاید؟
- باقری: بله، خیلی، در خواب همیشه او را بغل میکنم و میبوسم ولی نمیدانم چه حکمتی است که هر بار که بیدار میشوم چهرهای از او به یاد ندارم.
- نوید شاهد استان قزوین: روز پدر که میشود چه حسی نسبت به پدر شهیدتان دارید؟
- باقری: من خودم سه فرزند دختر دارم و دخترانم روز پدر همیشه برایم هدیه میخرند و آنها را در آغوش گرفته و نوازش میکنم ولی با این وجود که خودم 40 سال سن دارم در حسرت یک آغوش گرم پدر هستم و با تمام وجودم جای خالیاش را در چنین روزی احساس میکنم.
- نوید شاهد استان قزوین: اگر امروز بخواهید به مناسبت روز پدر هدیهای به او بدهید، چه چیزی خواهید داد؟
- باقری: به نظرم بهترین هدیه به پدرم ادامه دادن راه اوست که میتواند خوشحالش کند.
- نوید شاهد استان قزوین: به نظر شما فرزندان شهدا از جمله خودتان چه وظیفهای در قبال شهیدان بر عهده دارند؟
- باقری: همانگونه که پدرم در وصیتنامه خود اشاره کرده "خون این همه شهید را شوخى نگیرید و پاسدار آن باشید، خود را موظف به پیادهکردن و دنبالکردن هدف آنها نمایید، بدانید که در روز قیامت از یکایک شما سؤال خواهد شد و باید جواب بدهید" سعی کردم ادامهدهنده راه شهیدان باشم و در انتقال سیره و منش آنها به آحاد جامعه تلاش کنم و مطمئنم همه فرزندان شهدا در حال انجام چنین وظیفه خطیری هستند.
- نوید شاهد استان قزوین: به نظر شما زندگی به عنوان فرزند شهید چه تفاوتی با دیگران داشته و دارد؟
- باقری: نبود پدر یکی از تفاوتهای زندگی بنده با دیگران است و حسرت گفتن پدر و دیدن اوست. هر چند که همیشه اطرافیان توجه و ارادت خاصی به عنوان فرزندان شهدا به ما داشتند ولی هیچ چیز جای پدر را نمیگیرد.
- باقری: بله، خیلی، در خواب همیشه او را بغل میکنم و میبوسم ولی نمیدانم چه حکمتی است که هر بار که بیدار میشوم چهرهای از او به یاد ندارم.
- نوید شاهد استان قزوین: روز پدر که میشود چه حسی نسبت به پدر شهیدتان دارید؟
- باقری: من خودم سه فرزند دختر دارم و دخترانم روز پدر همیشه برایم هدیه میخرند و آنها را در آغوش گرفته و نوازش میکنم ولی با این وجود که خودم 40 سال سن دارم در حسرت یک آغوش گرم پدر هستم و با تمام وجودم جای خالیاش را در چنین روزی احساس میکنم.
- نوید شاهد استان قزوین: اگر امروز بخواهید به مناسبت روز پدر هدیهای به او بدهید، چه چیزی خواهید داد؟
- باقری: به نظرم بهترین هدیه به پدرم ادامه دادن راه اوست که میتواند خوشحالش کند.
- نوید شاهد استان قزوین: به نظر شما فرزندان شهدا از جمله خودتان چه وظیفهای در قبال شهیدان بر عهده دارند؟
- باقری: همانگونه که پدرم در وصیتنامه خود اشاره کرده "خون این همه شهید را شوخى نگیرید و پاسدار آن باشید، خود را موظف به پیادهکردن و دنبالکردن هدف آنها نمایید، بدانید که در روز قیامت از یکایک شما سؤال خواهد شد و باید جواب بدهید" سعی کردم ادامهدهنده راه شهیدان باشم و در انتقال سیره و منش آنها به آحاد جامعه تلاش کنم و مطمئنم همه فرزندان شهدا در حال انجام چنین وظیفه خطیری هستند.
- نوید شاهد استان قزوین: به نظر شما زندگی به عنوان فرزند شهید چه تفاوتی با دیگران داشته و دارد؟
- باقری: نبود پدر یکی از تفاوتهای زندگی بنده با دیگران است و حسرت گفتن پدر و دیدن اوست. هر چند که همیشه اطرافیان توجه و ارادت خاصی به عنوان فرزندان شهدا به ما داشتند ولی هیچ چیز جای پدر را نمیگیرد.
- نوید شاهد استان قزوین: در حال حاضر مشغول به چه کار هستید؟
- باقری: در واحد پشتیبانی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین مشغول به خدمت هستم و تلاش میکنم وظایفم را به نحو احسن انجام دهم تا همه برنامههای ترویجی این نهاد مقدس با کیفیت مطلوبی برگزار شود.
- نوید شاهد استان قزوین: سخن پایانی.
- باقری: امنیت و آرامشی که امروز در کشور است به برکت خون شهداست و امروز تبعیت از ولایتفقیه، ادامه دادن راه شهدا و حرکت در مسیر آرمانهایشان حداقل کاری است که همه میتوانیم انجام دهیم تا دینمان را ادا کرده و شرمنده آنها نباشیم، امید است که همه ما اینگونه باشیم.
* گفتوگو از: زهرا محبی
- باقری: در واحد پشتیبانی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین مشغول به خدمت هستم و تلاش میکنم وظایفم را به نحو احسن انجام دهم تا همه برنامههای ترویجی این نهاد مقدس با کیفیت مطلوبی برگزار شود.
- نوید شاهد استان قزوین: سخن پایانی.
- باقری: امنیت و آرامشی که امروز در کشور است به برکت خون شهداست و امروز تبعیت از ولایتفقیه، ادامه دادن راه شهدا و حرکت در مسیر آرمانهایشان حداقل کاری است که همه میتوانیم انجام دهیم تا دینمان را ادا کرده و شرمنده آنها نباشیم، امید است که همه ما اینگونه باشیم.
* گفتوگو از: زهرا محبی
نظر شما