"حسین سنماری" بهیار بود و در حال کمک به یک مجروح شهید شد
دوشنبه, ۱۷ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۰
نوید شاهد - شهید "حسین سنماری" بهیار بود و در حالی که مجروحی بر دوش داشت تا به عقب برگردد با اصابت گلوله خمپاره دشمن به درجه رفیع شهادت نایل میگردد. به مناسبت نزدیک شدن به سالروز تولد این شهید بزرگوار، نگاهی به زندگینامه وی می اندازیم.
به گزارش نوید
شاهد استان قزوین، شهید حسین سنماری، بیستم شهریور ۱۳۴۳ در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش رضا و مادرش فروغالسادات بحرانی نام داشت که هر دو معلم و کارمند آموزش و پرورش بودند.
وی اولین فرزند خانواده بود که در یک خانواده مذهبی و فرهنگی بزرگ شد، ایشان از طرف پدر نتیجه حاج مهدی معمار سنمار است که شهرتش در شهر به لحاظ مذهبی و هنر معماری پیچیده بود و همچنین از طرف مادر نوه آسید غلامحسین بحرانی(حکاک) است که روحانی مشهور و معروف قزوین بود.
حسین در دوران کودکی بسیار مودب بود، اول ابتدایی را در دبستان آرمان با معدل خوب گذراند و دوره راهنمایی را در مدرسه پهلوی و دبیرستان را در مدرسه شهید چمران تحصیل کرد.
دوران دبیرستان این شهید بزرگوار در بحران انقلاب بود، به همین دلیل پنهانی در پایگاهها و مساجد فعالیت میکرد. ایشان همچنین ضمن شرکت در مسابقات قرآنی، با کسب رتبههای برتر جوایزی دریافت میکرد.
سیمکشی برق میکرد و درآمدش را به مسجد میداد
وی در رشته برق دیپلم گرفت و پسری فعال، زرنگ و شاد بود. ایشان در فصل تابستان دوران دبیرستان و بعد از تحصیل در سیمکشیهای برق ساختمان به طور آزاد در منازل و مغازهها به طور دستمزدی یا رایگان مشغول فعالیت بود.
پنهانی به مردم کمک میکرد
این شهید بزرگوار پنهانی نیز به مردم محل برای تهیه وسایل منزل کمک میکرد و چون رشتهاش برق بود از طرف مسجد یک دکه برایش تهیه کردند که وسایل مردم را تعمیر و درآمدش را به مسجد پرداخت میکرد.
بزرگترین حسن ویژگی شهید، همکاری داشتن در همه حالات زندگیاش بود. ایشان به همه مردم در مراسمهای مختلف عزاداری، عروسی و غیره کمک میکرد و معتقد بود که باید به خلق خدا کمک کرد تا خداوند متعال نگاهت کند.
مجروحان را در جبههها مداوا میکرد
وی قبل و بعد از انقلاب نیز در پایگاههای مختلف مسجد محله از جمله ولیعصر(عج) فعالیت داشت، بالاخره با خواسته خود سه ماه به سردشت به جبهه رفت و در آنجا بیش از حد فعال بود. سپس ایشان بیست و هشتم آذر ماه سال 62 به عنوان سرباز به جبههها رفت و به صورت بهیار در بیمارستان صحرائی جبههها مشغول انجام وظیفه شد.
در دوران سربازی دوره بهیاری به مدت 6 ماه آموزش دید که خود برابر با فوقدیپلم بود، بهیار ماهری بود و دوران سربازی خود را بیست و هشتم اردیبهشت ماه سال 1364 به پایان رساند.
بعد از سربازی نیز مجدد دهم شهریور ماه سال 1365 داوطلبانه از سوی بسیج به جبهه رفت و در لشگر سپاه 8 نجف، گردان محمد رسولالله، پزشکیار بود. در عملیاتهای کربلای 4 و کربلای 5 شرکت کرد تا در حمله کربلای 8 در 20 فروردین سال 1366 مفقودالاثر شد.
مقابل دشمن ایستاد تا جمعی از رزمندگان به سلامت به عقب برگردند
هنگامی که رزمندگان دچار عارضه خستگی میشدند با دادن روحیه، بذلهگویی و شوخی سعی میکرد روحیه آنها را برگرداند برای مثال هنگامی که در عملیات کربلای 4، تک شدید دشمن باعث شده بود از یک منطقه رزمندگان به عقب برگردند، قرار شد که تعدادی از رزمندگان با دشمن درگیر شده تا بقیه گردان از طریق اروندرود به عقب بروند، این شهید بزرگوار داوطلبانه به همراه تعدادی از رزمندگان با دشمن درگیر و مابقی به سلامت به عقب برگشتند.
روحیه بالا، شجاعت، خستگیناپذیری از دیگر خصوصیات اخلاقی ایشان بود. طی عملیات کربلای 8 در شلمچه در درون خاک عراق با یک گردان از رزمندگان قرار بر این شد ضربات سنگینی به دشمن وارد نمائیم پس از گرفتن خط دشمن که به صورت کانال در کنار جاده شلمچه به بصره بود دشمن به وسیله آتشبارهای دور و نزدیک آتش بسیار سنگینی روی کانال ریخت که تعداد زیادی شهید و مجروح در کنار ما زمین مانده بودند.
بهیار بود و در حال کمک به مجروحی شهید شد
در آن حال شهید مشغول مداوای رزمندگان مجروح بود و بعد از نزدیک به 2 روز مقاومت در حالی که دستور به عقبنشینی و برگشت به خط داشت، ایشان مجروحی را بر دوش گرفته بود، به عقب برگرداند که مورد اصابت گلولههای خمپارهاندازهای دشمن قرار میگیرد و بیستم فروردین سال 66 به درجه رفیع شهادت نایل میشود.
ایشان خیلی دلش میخواست که با دختری سیده ازدواج کند که در قیامت بتواند به صورت فاطمه(س) نگاه کند و سرانجام بعد از 10 سال انتظار، پیکر مطهر این شهید بزرگوار، چهاردهم مهر ماه سال 76 مصادف با روز وفات خانم فاطمه زهرا(س) در گلزار شهدای قزوین به خاک سپرده شد.
نظر شما