همزمان با سالروز عملیات کربلای 4،
سه‌شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۳۸
نوید شاهد - کتاب "الضاریان" همزمان با چهارم دی ماه، سالروز عملیات کربلای چهار که منجر به شهادت دهها تن از رزمندگان استان قزوین شد، منتشر می‌شود.

کتاب

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، ماجرای آدمهای مختلف و حضور گاه و بی‌گاهِ‌شان در گلزار شهدا و نشستن و ساعتها دردِ-دل کردن با شهدا، قصه‌ای است که در زندگی خیلی از آدمهای دور و برمان جاری و ساری است.


قصه‌ای که خمیرمایه‌ کتاب "الضاریان" شده است تا پاسخی باشد به پرسشهای همه آنهایی که در گلزار شهدای قزوین قدم زده و با سنگ قبری مواجه شده‌اند که گویا دلیلی برای عوض نکردنش پس از دهها سال وجود دارد.


کتاب الضاریان، مجموعه سرگذشت و خاطرات مرتبط با یکی از شهدای مظلوم این عملیات است که اگر چه سالها پیکر مطهرش در ام‌الرصاص عراق برجای ماند و سرانجام نیز مشتی از استخوانهایش به خاک سپرده شد، اما یکی از هزاران هزار امامزادگانی شد که معجزاتش نشانه رهروی‌شان در راه امام شهیدان، حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) است. معجزاتی که خمیر مایه همه شهداست به شرطی که آنها را فهمیده و باور داشته باشیم.


کتاب الضاریان به قلم حسن شکیب‌زاده و در یکصد و 36 صفحه و شمارگان یک هزار و یکصد نسخه، توسط انتشارات "رویای آبی" و همزمان با چهارم دی ماه، سالروز عملیات کربلای چهار که منجر به شهادت دهها تن از رزمندگان استان قزوین شد، منتشر می‌شود و در دسترس عموم قرار خواهد گرفت.


این کتاب شامل خاطرات همسنگران، دوستان و بستگان، دست‌نوشته‌ها و وصیت‌نامه، همراه با تصاویر و اسناد مرتبط با شهید محمد انصاریان است که بیست و پنجم تیر ماه سال ۱۳۴۹ در شهر قزوین به دنیا آمد و در حالی که دانش‌آموز سال سوم متوسطه در رشته اقتصاد بود، از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و سرانجام نیز روز چهارم دی ماه سال ۱۳۶۵ در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسید و پس از تفحص پیکر مطهرش بعد گذشت 10 سال در سال ۱۳۷۵ در گلزار شهدای قزوین به خاک سپرده شد.


در مقدمه کتاب الضاریان آمده است: «طی سالیان دور و دراز در گلزار شهدا، شاهد حضور افراد مختلفی بر روی قبور شهدا بودم. به‌ خصوص آدم‌هایی که هیچ ارتباط نَسَبی و سَبَبی با شهید و خانواده‌اش ندارند. آنها وقت و بی‌وقت می‌آیند و سر مزاری و در کنار شهیدی، گاهی ساعت‌ها می‌نشینند و با مرادشان نجوا می‌کنند. نجواهایی که معتقدند فقط شهدا می‌شنوند.


روزهای اولیه که با این صحنه‌ها روبه‌رو می‌شدم، برایم معما شده بود. معمایی که توانستم پاسخش را خیلی زود بیابم. آن هم از ایما و اشارات نابی که خود شهدا در فضای معنوی گلزار مطهرشان پراکنده می‌ساختند.


کسانی که اعتقاد راسخی به شهدا دارند، براساس اعتقادات و باورهای عمیق فرهنگی و دینی خود، شهدا را همانند امامزادگان عشق ستایش کرده و بسیاری از مسائل و مشکلات روزمره‌ی خود را با آنها در میان می‌گذارند. و از قِبَل آن نیز حکایت‌ها دارند که هر یک در جای خود شنیدنی و خواندنی است.


شهیدِ وارسته، محمد انصاریان هم از آن دست شهدای جاویدی است که مشتاقان بسیاری درددل‌هایشان را به او می‌گویند و خواسته‌ها و مشکلات دنیوی و اخروی را با او در میان می‌گذارند. همانند نمونه‌های کوچکی که در ادامه‌ی همین کتاب آمده است».

مادر شهید

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده