اگر شهید شدم، لباس سیاه بر تن نپوش و گریه نکن
چهارشنبه, ۰۸ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۲۴
نوید شاهد - شهید "ابوالفضل نظری" در وصیتنامهاش آورده است: «ای مادرم! اگر شهید شدم، لباس سیاه بر تن نپوش و گریه نکن، زیرا روز دامادی من روزی است که شتابان به سوی خدا میروم ...»
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید ابوالفضل نظری، هشتم بهمن ۱۳۴۵ در روستای صدرآباد از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد، پدرش ذبیحالله، کشاورز بود و مادرش حمیده نام داشت و تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، سیام خرداد ۱۳۶۵ در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
متن وصیتنامه شهید ابوالفضل نظری:
علت انتخاب راهم، این است که خواستم دنباله رو راه شهیدان کربلای حسین (ع) و شهدای کربلای این زمان باشم و با عشقی که به خدای خود دارم، به سوی او بشتابم. اگرچه خون من برای خدا و اسلام هیچ ارزشی ندارد؛ ولی شاید بتوانم با این خون، خدای خودم را راضی کنم.
برادران! استغفار و دعا را از یاد نبرید، زیرا دعا و استغفار بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و از یاد او غافل نشوید و جبههها را خالی نگذارید و حضورتان را در جبههها ثابت نگه دارید.
نماز جمعه را فراموش نکنید
و سعی کنید در انجام مُستحبّات کوشا باشید و نمازهای شب و مستحبی و دعاهای کمیل، توسل و نُدبه را از یادتان نبرید و خصوصاً نماز جمعه را فراموش نکنید، زیرا دشمنان و منافقین از نماز جمعه خیلی هراس دارند.
دست از امام عزیز بر ندارید و سعی کنید عظمت او را دریابید و خودتان را تسلیم وی سازید. اگر فیض شهادت نصیبم شد، آنان که پیرو خط امام نیستند و به رهبری او اعتقاد ندارند، بر من نگریند و در تشییع جنازه من شرکت نکنند.
اگر شهید شدم، لباس سیاه بر تن نپوش و گریه نکن
وای مادرم! اگر شهید شدم، لباس سیاه بر تن نپوش و گریه نکن؛ چون روز دامادی من روزی است که شتابان به سوی خدا میروم؛ و ای پدر و مادرم! همانگونه که برای هر مالی که خداوند به انسان داده است، باید خُمسش را داد.
متن وصیتنامه شهید ابوالفضل نظری:
علت انتخاب راهم، این است که خواستم دنباله رو راه شهیدان کربلای حسین (ع) و شهدای کربلای این زمان باشم و با عشقی که به خدای خود دارم، به سوی او بشتابم. اگرچه خون من برای خدا و اسلام هیچ ارزشی ندارد؛ ولی شاید بتوانم با این خون، خدای خودم را راضی کنم.
برادران! استغفار و دعا را از یاد نبرید، زیرا دعا و استغفار بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و از یاد او غافل نشوید و جبههها را خالی نگذارید و حضورتان را در جبههها ثابت نگه دارید.
نماز جمعه را فراموش نکنید
و سعی کنید در انجام مُستحبّات کوشا باشید و نمازهای شب و مستحبی و دعاهای کمیل، توسل و نُدبه را از یادتان نبرید و خصوصاً نماز جمعه را فراموش نکنید، زیرا دشمنان و منافقین از نماز جمعه خیلی هراس دارند.
دست از امام عزیز بر ندارید و سعی کنید عظمت او را دریابید و خودتان را تسلیم وی سازید. اگر فیض شهادت نصیبم شد، آنان که پیرو خط امام نیستند و به رهبری او اعتقاد ندارند، بر من نگریند و در تشییع جنازه من شرکت نکنند.
اگر شهید شدم، لباس سیاه بر تن نپوش و گریه نکن
وای مادرم! اگر شهید شدم، لباس سیاه بر تن نپوش و گریه نکن؛ چون روز دامادی من روزی است که شتابان به سوی خدا میروم؛ و ای پدر و مادرم! همانگونه که برای هر مالی که خداوند به انسان داده است، باید خُمسش را داد.
من فکر میکنم بهترین مال و ثروت شما ما فرزندان باشیم؛ پس اگر شهید شدم، مرا خُمسِ فرزندانتان حساب کنید و سجده شُکر بجا آورید، زیرا امانتالله را به سلامتی به صاحبش که همانا خدا باشد، تحویل دادید و برایم طلب آمرزش کنید!
و ای برادرانم! چه کسانی غیر از شما مرا بر پا خواهند داشت که چون بیرقی سرنگون شده باشم؟! با شما هستم که نشستهاید! برخیزید و تداوم بخش راهم باشید؟!
و ای برادرانم! چه کسانی غیر از شما مرا بر پا خواهند داشت که چون بیرقی سرنگون شده باشم؟! با شما هستم که نشستهاید! برخیزید و تداوم بخش راهم باشید؟!
و امروز تنها و تنها، شهادت میتواند گلوی تشنه ۲۰ ساله ام را سیراب کند و با شهادتها است که راه حسین(ع) تداوم مییابد.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
نظر شما